چکیده:
این مقاله برگرفته از نتایج یک پژوهش تجربی در باب تأثیر سازمانهای مردم نهاد (NGO) با تأکید بر فعالیت آنها در زمینه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در شهر تهران است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر عضویت در سازمانهای مردمنهاد بر پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان سرپرست خانوار در شهر تهران است که با بررسی تفاوت میانگین دسترسی به منابع رفاهی، مهارتهای حرفهای، حمایت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایت از زندگی، قدرت کنترل و تصمیمگیری و نگرش نسبت به تواناییها و شایستگیهای خود، در بین دو گروه از زنان مورد سنجش قرار گرفت. روش پژوهش پیمایش واز ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. نمونه آماری 384 نفر محاسبه گردیده است که از روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها وآزمون فرضیات با استفاده از آزمون خی دو و آزمونu یا من ویتنی نشان می دهد که: زنان عضو در سازمانهای مردم نهاد بطور معناداری از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتر، دسترسی به امکانات رفاهی بیشتر، رضایت از زندگی بیشتر و بهبود نگرش نسبت به تواناییها و شایستگیهای خود برخوردار بوده اند در مقابل، در ابعاد دیگری نظیر مهارتهای حرفهای، حمایت اجتماعی، اعتماداجتماعی، قدرت کنترل و تصمیمگیری تفاوت معنادار آماری بین دو گروه از زنان وجود نداشت.
خلاصه ماشینی:
"771 Df 2 Sig 0/412 Creamer 068/0 سطح معناداری z u میانگین رتبه تعداد عضویت 075/0 780/1- 5/16504 57/182 192 بله 63/202 192 خیر فرضیه ششم: تفاوت معنا داری میان دوگروه زنان سرپرست خانوار عضو سازمانهای مردم نهاد و زنان غیر عضو، از نظر میزان رضایت از زندگی وجود دارد.
بر اساس نتایج آزمون uمن ویتنی برای رضایت از زندگی در بین دوگروه می توان ملاحظه کرد که بین میانگین رتبه های نمرات رضایت از زندگی دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (z=-8/444 p<0/05) و رضایت از زندگی در میان زنان سرپرست خانوار عضو سازمان های مردم نهاد، بیشتر ازگروه غیر عضو است.
نتیجه گیری هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر عضویت در سازمانهای مردمنهاد بر پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان سرپرست خانوار در شهر تهران است که با بررسی تفاوت میانگین دسترسی به منابع رفاهی، مهارت های حرفهای، حمایت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایت از زندگی، قدرت کنترل و تصمیمگیری و نگرش نسبت به تواناییها و شایستگیهای خود، در بین دو گروه از زنان سنجیده شد.
همچنین، نتایج پژوهش های خسروی (khosravi,2001) معیدفر و حمیدی(Moeedfar& hamidi,2007)، در تأیید این یافتهها است؛ زنان سرپرست خانوار احساس میکنند با نگرش منفی مردان و زنان جامعه روبهرو هستند، از این رو، در دایره محدود رابطه با اعضای خانواده خود محبوس میشوند، پیامد مخدوش شدن روابط اجتماعی، علاوه بر به هم خوردن تعادل روانی دریافت حمایتهای اجتماعی کمتر است."