چکیده:
باراک اوباما پس از به قدرت رسیدن تغییرات ساختاری در دیپلماسی عمومی آمریکا به خصوص نسبت به جهان اسلام را در کانون توجه دولت خود قرار داد و از اصطلاحاتی نظیر دیپلماسی عمومی نوین،دیپلماسی عمومی مبتنی بر گفتگو، دیپلماسی عمومی فرهنگ محور،دیپلماسی عمومی شبکه ای، و دیپلماسی چندشریکی سخن به میان آورد، اما واقعیت امر آن است که وی نیز همانند دولت های پیشین از دیپلماسی عمومی به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی برای حفظ امنیت و بقای رژیم صهیونیستی، تسلط بر منابع نفتی و اقتصادی خاورمیانه و تامین منافع آمریکا استفاده نمود.
بر همین اساس، مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از چارچوب نظری دیپلماسی عمومی نوین به بررسی مفهوم، ابعاد، سابقه، روش ها و راهکارهای دیپلماسی عمومی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 بپردازد. در همین راستا درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی می باشیم که ساختار دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 از چه الگویی پیروی نموده است؟ مقاله به این نتیجه می رسد که آمریکا با پیروی از الگوهای سنتی دیپلماسی عمومی و ارتباطات یک سویه پس از 11 سپتامبر 2001، همچنان از این مقوله به عنوان ابزاری برای تبلیغات سیاسی و اقناع افکار عمومی جهان به منظور تامین منافع و اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود استفاده نموده است.
Though Obama''s initial focus ، once he took power، was on structural transformation of the U.S. public diplomacy especially in regard to the Islamic world، and made use of such expressions as new public diplomacy، dialog-based diplomacy، culture-centered diplomacy، network-oriented diplomacy، and multi stakeholder diplomacy، it all turned out، however، to be a mere rhetoric in the manner of his predecessors aiming at safeguarding Zionism، dominating the Middle-East''s oil resources and economy، and securing America''s national interests.
This article، while adopting the theoretical framework of new public diplomacy، tries to survey the concept، dimensions and methods of America''s public diplomacy in the aftermath of September 11، 2001. The question is، «What model the U.S. public diplomacy has followed after September 11?» The article concludes with this answer: The U.S. once again has remained loyal to its traditional models of public diplomacy which is a unilateral one even after September 11. It is a propagandist endeavor to induce the international public opinion of recognizing the U.S. political، economic and security interests
خلاصه ماشینی:
"در کل میتوان گفت دیپلماسی عمومی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 در کشورهای مختلف جهان بهخصوص کشورهای اسلامی شامل محورهای ذیل است: اقدامات دیپلماتهای این کشور در عرصة فرهنگی؛ شکل دادن به محتوای تولیدات رسانهای بهمنظور تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی؛ تلاشهای بلندمدت برای موافق نمودن ارزشها و هنجارهای فرهنگی کشورهای مختلف بهخصوص کشورهای اسلامی با هنجارها و فرهنگ آمریکایی؛ مداخله در روابط فرهنگی داخلی کشورها و تلاش برای نفوذ در بسترهای فرهنگی آنها بهمنظور دست یافتن به اهداف سیاسی (Robertson, 2006).
بیرز همچنین برنامههایی را برای تعاملات بلندمدت بهخصوص برای جوانان در جهان اسلام طراحی نمود که از جمله میتوان به «مشارکت برای آموزش" 83 از سوی «اداره امور آموزشی و فرهنگی وزارت خارجه» 84 اشاره کرد که با تغییر معاون وزیر خارجه در امور دیپلماسی و روابط عمومی برنامه «مشارکت برای آموزش» نیز خاتمه پیدا کرد و جای آنرا دو برنامه «تعامل جوانان و آموزش» 85 با هزینهای بالغ بر 61 میلیون دلار و با تمرکز بر جوانان در جهان اسلام و «مشارکت برای آموزش دوره کارشناسی» 86 شکل گرفت هدف از برنامه دوم فراهم کردن امکانات لازم برای دانشجویان مسلمان از خاورمیانه، شمال آفریقا و جنوب آسیا جهت گذراندن دوره کارشناسی در دانشگاههای ایالات متحده بود (United States Government…, 2006).
در مورد انقلابهای شکلگرفته در خاورمیانه و شمال آفریقا ایراد نمود، ضمن پذیرفتن لزوم انجام اصلاحات سیاسی در کشورهای عربی همچون مصر، در راستای اهداف دیپلماسی عمومی آمریکا بر راهکارهایی همچون ایجاد شبکههایی از متحدان فکری، گسترش تغییرات در نظام آموزشی، تشویق همکاری متقابل در زمینه علمی و فناوری و بسط زمینههایی برای دسترسی آسان به اطلاعات و فعال نمودن هرچه بیشتر شهروندان تأکید کرد (New York Times, 19 May 2011)."