چکیده:
زندگی در جهان مادی، زمانی معنا پیدا میکند که اعتقاد به جهان آخروی و شناخت آن، یقینی باشد و فلسفه وجود آخرت، نیز در بعد معنوی انسان شکل میگیرد در واقع، تمام امور دنیوی و اخروی پرتوی وجود نفس است پس غفلت از معرفت نفس، در جهان بینی اسلامی به معنای فراموشی از همهی تعالیم بلند آسمانی است لذا با تکیه به باورهای دینی که شناخت نفس را مسجل میکند. ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه، روند پیدایش نفس و کشش آن را از طبیعت به معنویت در قالب حرکت جوهری توجیه و تبیین نموده است؛ بدین شرح که نفس با توجه به تشکیک وجود، وجود اولی خود را حفظ نموده و به صورت لبس بعد از لبس، مراحل تکامل را میپیماید و از ضعف به قوت و از نقص به کمال صعود کرده تا به مرتبه فوق تجرد، دست یابد و در این روند تکاملی، علل و عواملی نیز نقش اساسی دارند. البته گفتنی است در ادامه راه، بسیاری از نفسها در مراحلی خاص توقف نموده و از حرکت باز میمانند. تنها عدة معدودی، آخرین مدارج و مراحل تکامل را میپیمایند. این مقاله با مجال کمی که دارد بعد از مفهوم شناسی به پیدایش نفس، مراحل و تکامل آن از نظر ملاصدرا اشارة گذرا دارد.
خلاصه ماشینی:
"عقل بالفعل عقل بالفعل به مرتبهی بالاتری نفس به کار میرود زمانی بر نفس اطلاق میشود که نفس میتواند کلیه معقولات اکتسابی خود را هر آنکه بخواهد بدون زحمت فکر و اندیشه در ذات خویش،مشاهده کند و پیدایش این مقام و مرتبه در نتیجه مطالعۀ پیاپی معقولات و زیادی مراجعه به مبدأ فیاض و اتصال به ساحت قدس الوهی است در هر حال تا آنگاه که ملکۀ رجوع به جناب قدسی ربوبی و اتصال به ساحت مقدس او در وی پدید آید و بدین جهت کلیۀ معقولات و معلومات او در یک ذات عقلانی که به منزلۀ اصل و مبدأ کل است مخزون و محفوظ بماند و با اتصال و توجه به جانب او که خود از انوار قاهرۀ الهیه است بیدرنگ بروی تجلی کند35 العقل بالمستفاد اگر نفس از این هم پافراتر گذاشت،به العقل بالمستفاد یاد میشود؛گرچه بین عقل مستفاد و عقل بالفعل تفاوتی وجود ندارد در حقیقت همان عقل بالفعل است،این تعبیر زمانی بهکار میرود که نفس بتواند کلیۀ معقولات و صورتهای علمی را به وسیلۀ اتصال به مبدأ فعال در ذات وی مشاهده کند و در حقیقت عقل بالفعل حصول و حضور کلیۀ معقولات است در ذات عقل حصول و حضور بالفعل و عقل مستفاد مشاهدۀ کلیۀ معقولات است در ذات عقل فعال ملا صدرا در این زمینه گفته است: «عقل مستفاد را از آن جهت عقل مستفاد گفتند که نفس آن معقولات را از مافوق خود یعنی عقل فعال استفاده میکند پس انسان از این جهت تمام و کمال و مرتبۀ نهایی عالم عود و صورت عالم عود است که در سیر صعودی و قوس صعود بدانجا منتهی میگردد و بدان مقام و مرتبه نایل میشود همانطور که عقل فعال در سیر نزولی و قوس نزول کمال عالم بدو و غایت و نهایت اوست زیرا غایت و مقصود نهایی از ایجاد مقصود از خلقت انسان نیل به مقام و مرتبه عقل مستفاد یعنی مشاهده معقولات و اتصال به ملأ اعلی بوده است»36 بنابراین،یکی از کاربردهای کلمهی عقل در فلسفه نفوس انسانی است و آنچه از تجرد عقلی نفس مقصود میباشد این است که نفس به مرتبهی انسانی آن به مرحله تام و تجرد کامل برسد و بتواند مدرک کلیات و مجردات باشد که این امر در مراحل عقل بالمستفاد و عقل فعال حاصل میگردد37 رسیدن برخی نفوس به تجرد عقلانی گفتنی است در این مقام برخی نفوس انسانی ارتقا مییابد نه تمام نفوس چنانچه ملا صدرا به این موضوع اشاره نموده است و گفته است:«إن هذ البرهان،برهان قاطع لکن علی تجرد بعض النفوس الانسانیة لا النفوس العامیة»بنابراین برهان یاد شده در مورد همۀ نفوس انسانی جاری نیست بلکه تنها به آن گروهی اختصاص دارد که از تجرد مثالی و خیالی گذر کرده و قابلیت تعقل صوری را که در نفس الامر تجرد پیدا کردهاند."