چکیده:
پس از انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم نهضتی به نام انقلاب کیفیت در نیمة دوّم قرن
بیستم به وجود آمد که موجب تحولات شگرفی در صنایع گردید. در دهههای آخر قرن بیستم»
افزایش پیچیدگیهای بوروکراتیک و گسترش تخصصها, انقلاب دانش بهرهوری و تاسیس
کنفدراسیون دانش بهرهوری جهانی چهرة مدیریت دولتی و نقش دولتها را دگرگون ساخت.
دولتها برای ورود به بازارهای جهانی؛ و بینالمللی, رقابتهای اقتصادی, ارتقای کیفیت»
کمیّت. تقلیل هزینهها و ضایعات و توجّه به این افزوده تلاش خاصی برای بهرهگیری از
منابع طبیعی, مالی و فنی مبول داشتند. هدف دولتها علاوه بر تامین نیازهای اشباع
نشده جامعه. ورود به بازارهای خاری آوردن مقبولیّت عامه است تا بتوانند منشا
خدمات برجسته برای مردمی که آنها را انتخاب کردهاند بشوند.
اکنون دوران اقتدار دولتهایی است که با نگرش سیستمی در راه ایجاد تحرک و تحول
در دستگاههای دولتی و تاسیس مراکز تحقیق و توسعه (R&D)مجاهدت میکنند. در عصر
زمان - مکان (Space - Time)خروج از اقتصاد عضله بنیاد و ورود نظم آهنگ به اقتصاد مغز
بنیاد برای دولتها در اولویت قرار دارد. بهرهگیری از انسان افزار - اطلاعات افزار برای
بکارگیری تکنیکهای تکنولوژی محور نظیر رباطی کردن تولیدات, استفاده از لیزر» کامپیوتر
گرافیک و... مستلزم بهرهگیری بهینه از منابع و مواد به صورت انگیزشی - پاداشی است. با
تکیه بر مثلث جهانشمول بهرهوری (دانش» آموزش,» تکنیک) میتوان از طیف فرهنگ
بهرهوری کوتاه جبین (Low Brow) خارج شده با گذار از فرهنگ بهرهروی میان جبین
(Middle - Brow) به فرهنگ بلند جبین بهرهوری (High - Brow) که متکی به طیف فکری و
خلاقیت است نایل شد.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود)نمودار شمارۀ 1:مسائل بنیادین گسترش دانش بهرهوری این نظریهپرداز معتقد است با به کار بردن این الگومیتوان: 1-موضع مناسب برای توسعه انتخاب کرد؛ 2-مشتریان و مصرفکنندگان و سایر عوامل دروندادی را تشخیص داد؛ 3-انتظارات مردم از دولت را شناخت؛ 4-فرایند موجود انجام کار را تشریح کرد و بهبودبخشید؛ 5-فرصت و امکان برای توسعه به وجود آورد وتلاشها را متمرکز کرد؛ 6-ریشهیابی علتها را آسان کرد؛ 7-راههای سازنده را با روش آزمون و خطا به کارگرفت و به نتایج مطلوب رسید؛ 8-از آنچه به دست آمده است حمایت و حفاظتکرد؛ 9-نظامها و سازمانهای مشکلآفرین را شناخت؛ 10-بحران مدیریت را درمان کرد.
در مرحلۀ دهم،که ما برای افزایش بهرهوری به دنبالیک مدیریت کارساز دولتی هستیم،باید به نکات زیر توجهکامل مبذول داشت؛ *مدیریت دولتی کارآ با گسترش آموزشهای فنی وتخصصی و استراتژیکی؛ *توجه به رضایت مشتریان و دریافتکنندگانخدمات؛ *تعهد در راستای پیشرفت و توسعه همگام با زمانو مکان؛ *تربیت نیروی انسانی با سعۀ صدر و بلندنظری؛ *بهکارگیری نظام کیفیت تعهدگرا و تضمینی ومسئولیتپذیر و پاسخگو؛ *بهکارگیری نظام اطلاعاتی )eniL-NO( در خط-زمان و کارآ؛ *ثبات بخشیدن به نظام اقتصادی کشور با تدویناستراتژیهای ژائواکوفومیکی؛ *توزیع عادلانۀ منابع در مناطق مختلف کشور؛ *توزیع عادلانۀ درآمد در جامعه مطابق با ارزشکارها؛ *به کار بستن استراتژی کاهش فقر و توانمندی کردنمردم در غلبه بر فقر تا مرحلۀ فقرزدایی؛ *تدوین یک استراتژی اطمینانبخش برای حصولاطمینان از دسترسی تمام سطوح به آموزش و پرورش؛ *تدوین استراتژیای سراسری برای تأمینبهداشت کار و ایمنی و مراقبتهای بهداشتی و پیشگیری؛ *بهکارگیری استراتژی خصوصی کردن خدماتعمومی؛ *استراتژی بهرهگیری از کلیۀ منابع انرژیزا وثروتزا در سراسر کشور؛ *سرمایهگذاری در امور پژوهش و ایجاد مراکزتحقیق و توسعه به منظور: الف)انجام پژوهشهای بنیادی برای ارتقای بهرهوری ب)انجام پژوهشهای عملیاتی برای ارتقایبهرهوری پ)گسترش پژوهشهای رشد و توسعه در نظامهایصنعتی،کشاورزی،اقتصادی،خدماتی و رفاهی برایافزایش بهرهوری."