خلاصه ماشینی:
"در این دوره به همان میزان که تلاش شدمزایای گسترش روابط اقتصادی با کشورهای به تعبیرشما شرقی برای توسعه کشور به درستی ترسیم شود،ازابلاغ منویات سیاسی که باعث سردرگمی حوزه اقتصادمیشود پرهیز شد.
*اما بهنظر میآید بحث سیاست خارجی دولت بیشترنگاه به چین و هند و بعد ژاپن است و البته روسیه هممطرح است هرچند روسیه خود را یک کشور اروپایی میداند تا شرقی؟ چرا کره جنوبی و مالزی و اندونزی و ترکیه را در اینفهرست قرار ندهیم؟این کشورها صنعتی هستند،رشدخوبی داشتهاند و دارند و تجربهشان در زمینه توسعهقابل اعتناست.
*با این تعریف هم عملا فقط روسیه و ترکیه را از میانهمسایگان میتوان در این فهرست جای داد؟ درست است روسیه و ترکیه بهلحاظ صنعتیمزیتهای بیشتری نسبت به سایر همسایگان بلافصلایران دارند،اما تاکید من روی همسایگان به این دلیلاست که کشورها بهطور اصولی در چارچوب منافع ملیو امنیت ملی خود برای روابط با همسایگان بلافصلشاناولویت ویژهای قائلند و از روابط خوب و همهجانبهامنیتی،سیاسی و اقتصادی با آنان استقبال میکنند.
قبل از انقلاب اسلامی،ایران در زمرهمتحدان آمریکا و عضو اردوگاه غرب محسوب میشد،به روابط اقتصادی با اتحاد شوروی هم نیاز ویژهاینداشت،اما با نگاهی مشابه آنچه در مورد آثار سازندهروابط با همسایگان اشاره شد،سعی کرد که روابطاقتصادی خود را با همسایه مقتدر و تا دندان مسلح خود،یعنی اتحاد شوروی گسترش دهد.
*با شرایطی که امروز در جهان داریم سیاست نگاه بهشرق یا نزدیکی با همسایگان و یا هر یک از بلوکها تاچه حد میتواندم موفق باشد؟ بهتازگی در مقالهای نوشتهام که سه عامل باعث اشتیاقکشورهای شرقی و آسیایی برای گسترش روابط با ایرانمیشد: اول،در زمینه انرژی،بیشترین رشد تقاضای انرژیجهان مربوط به کشورهای آسیایی و شرقی است."