خلاصه ماشینی:
"اثر وجود رهبر در یکسازمان اینست که او مرئوسین را تحت الشعاع خود قرار میدهد ولی منظوراین نیست که مرئوسین نسبت برئیس خود موجودات حقیرتری باشندبطوریکه بعدها خواهیم دید در پارهای از کارها رهبران از دیگران پیرویمیکنند ولی کسی که مشاغل مهم را رهبری و اداره میکند باید از نظر مادیو معنوی امتیازات بیشتری که در هیمن ردیف مشاغل بکار گمارده شده واز خود علاقه و یا توانائی کافی برای رهبری نشان نمیدهد دارا باشد.
بهمینترتیب شخص دیگری میتواند در موقعیت درجه دوم مقامرهبری را احراز کند و این دور تسلسل بینهایت ادامه خواهد داشت و نتیجهاین است که با شرایط زمان و مکان بسیاری از افراد بشر میتوانند نقشهائیاز رهبری را بعهده بگیرند و سازمانهائی را اداره کنند و در پایان چنیننتیجه گرفته میشود که«رهبری و مدیریت»هدفی است که همه آنها میتوانندبه آن برسند.
مدیریت و تخصیص مشاغل حالا نوبت بکسانی میرسد که در حدوسط یک سازمان قرار داشته یامشاغل کوچکی را در دست دارند باید ببینیم که استقبال از موقعیت به آنهاچه موفقیتهائی را میدهد؟قدر مسلم اینست که بسیاری از افراد این دسته برایمدیریت پارهای از مشاغل تمرین میکنند چون کسانی هستند که از دیگرانبا مشاغل متنوع بیشتری سروکار دارند روسای آنها برای پیشرفت امور وانجام کارها از تجارب آنها استفاده میکنند.
قدرمسلم اینست که کارمند مسئول دفاتر فروش در یک شرکت تجارتیباندازه رئیس بخش خود استحقاق ارتقاء بمقام مدیریت شرکت را نداردولی ناگفته نماند که احراز شغل ریاست امری نیست که دفعتا بیک کسیاهدا شود بلکه دارنده این مقام باید رموز کارها را بداند و کفایت ادارهپیروان و مرئوسین را داشته باشد و آنها را وادار کند که از وی تبعیتنمایند."