چکیده:
در ادبیات نوین، که همزمان با آغاز دوره واقعگرایی است، ناهنجاری و بلاهت به عنوان نمونههایی از وضع بشر نشان داده میشود. ادبیات واقعگرا یا رئالیسم، ادبیات نوین عصر حاضر است، که سعی در نمایاندن واقعیت دارد. واقعگرایی تنها یک سبک میان سبکهای ادبی دیگر نیست، بلکه زیربنایی است برای سایر سبکهای ادبی که به گرایشهای گوناگون قابل تفکیکاند، برای نمونه: واقعگرایی به سبک کافکا، با مجازی کردن واقعیت، ایجاد ترس و دلهره و سعی در بیان و القای مفهوم پوچی. یا واقعگرایی به سیاق توماس مان، که در عین توجه به مردم و حفظ جایگاه بورژوازی و شخصی نویسنده، به اوضاع نابسامان بشری با دیدی انتقادی مینگرد. یا سبک گوتفرید بن یعنی به هیچ گرفتن مردم و یا سبک برتولدبرشت، که در همنوایی با جبهه سوسیالیسم و پیوستن به آن خود را مینمایاند.
خلاصه ماشینی:
"واقعگرایی تنها یک سبک میان سبکهای ادبی دیگر نیست،بلکه زیربنایی است برای سایر سبکهای ادبی که به گرایشهای گوناگون قابل تفکیکاند،برای نمونه:واقعگرایی به سبک کافکا،با مجازی کردن واقعیت،ایجاد ترس و دلهره و سعی در بیان و القای مفهوم پوچی.
در حالی که نویسندگان نوگرا مانند کافکا و موزیل نسبت به بسیاری از جنبههای دنیای نو با دید غیرانتقادی مینگرند،نویسندگان واقعگرای معاصر آنها مانند گوتفرید بن و توماس مان میتوانند از این واقعیات فاصله بگیرند و با دید انتقادی لازم به بررسی آن بپردازند.
رعب و وحشتی که جهان سرمایهداری امپریالیستی با فرزند خلفش به نام فاشیسم به بار آورده،موجودات بشری را تا حد اشیاء صرف تنزل میدهد:-تمثیل مجازی کافکا از داستان پل،نمونهء بسیار بارزی براین گفته است-این هراس که اساسا تجربهای درونی است،به صورت واقعیتی عینی درمیآید.
شاید علت آن،بدبینی حاصل از تحمل مفاسد اجتماعی زمان توسط گوتفرید بن است-حتی میتواند انگیزهء همکاری با هیتلر باشد-اگر افراد بشر و جامعهء بشری اساسا تغییرناپذیر باشند،دیگرچه راهی جز همکاری با قدرت میماند؟در پرتو این حقیقت،بینش ایستای گوتفرید بن از جهان قابل درک میشود.
نتیجهگیری موقعیت نویسندگان،از نظر جهانبینی و انتخاب سبک در آثارشان،امروزه بسیار حساس است،زیرا آنان همواره از خود میپرسند گزینهء دلهره و تسلیم بودن به سرنوشت،راه نجات و تعالی بشریت است(به سبک کافکا)،همنوایی با نیروهای سرمایهداری امپریالیستی و فاشیسم راهحل نهایی برای بشریت است(به سشبک گوتفرید بن)،گرویدن به سوسیالیسم و همآوایی با آن جبههء شکست خورده راه رهاییبخش برای بشریت است(به سبک برشت)،یا گزینهء مدرنیسم ظاهر فریب و جذاب ولی منحط و توخالی تخدیرگونهء بوف کور حلال مشکلات و مناسب برای ادبیات و یا اینکه واقعگرایی انتقادی و احتمالا ثمربخش(بهگونهء توماس مان)را باید برگزید."