چکیده:
انصراف که در دانش اصول فقه و در مبحث مطلق و مقید، به اجمال، مورد اشاره قرار میگیرد، دارای اقسام متعدد و در ابواب گوناگون فقه، از جایگاه مهمی برخوردار است.این مقاله پس از بررسی مفهوم انصراف و بیان اقسام آن، به تبیین آثار آنها میپردازد و با طرح مثالهای گوناگون از ابواب مختلف فقه، بر نقش مهم آن در امر استنباط میپردازد.نویسندگان قانون مدنی ایران در تدوین مقررات آن، بیشتر از منابع فقهی و حقوق فرانسه الهام گرفتهاند. در ماده 1234 قانون مدنی فرانسه، در بین اسباب سقوط تعهد، نهاد حقوقی با عنوان «شرط فاسخ» پیشبینی شده است. ماده 264 قانون مدنی ایران که به بیان اسباب سقوط تعهد میپردازد، منطبق با ماده1234 قانون مدنی فرانسه است، اما ذکری از شرط انفساخ بعنوان یکی از اسباب سقوط تعهد نشده است. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا شرط انفساخ با نظام حقوقی ایران سازگاری نداشته که صراحتا مورد پذیرش قرار نگرفته است؟ با تحلیل موضوع و بررسی آن در فقه، به نظر میرسد که اگر چنین شرطی به صورتی در عقد درج شود که سبب جهالت و غرر در معامله نشود، اصولا نباید با مبانی نظام حقوقی ایران منافات داشته باشد. در این مقاله، صحت و اعتبار شرط انفساخ در فقه امامیه و حقوق موضوعه ایران و شرایط تحقق آن مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"قسم دوم: انصراف بدوی این قسم نیز، همانطور که بسیاری از اصولیان تصریح کردهاند (نایینی، 1/532، مظفر، 1/189، عراقی، 1/576، خویی، 5/373، سبحانی، المحصول فی علم الاصول، 2/620)، مانع از انعقاد اطلاق و یا مزاحم با حجیت آن نخواهد بود و در این فرض، تمسک به اصالة الاطلاق، خالی از هرگونه اشکال است؛ زیرا به علت بدوی بودن آن، با ممکن است در اینجا با این اشکال شود که پیدایش اشتراک یا نقل، منوط به آن است که استعمال مطلق در مقید، استعمال مجازی دانسته شود؛ زیرا فرض اشتراک یا نقل، آنگاه متصور است که لفظ مطلق، به طور مجاز در مقید استعمال شود و این استعمال، به مرور زمان افزایش یابد به گونهای که معنای دوم (مقید) نیز، معنای حقیقی محسوب شود و دیگر احتیاجی به قرینه نباشد (پیدایش مشترک) و یا این که معنای اول، به کلی مهجور شود (پیدایش نقل).
برای کلام، ظهوری در اطلاق منعقد نمیشود و در نتیجه نمیتوان به اصالة الحقیقه تمسک نمود و اگر در مقام فتوا، دلیل بر حکم، منحصر به همین کلام باشد، چارهای جز توقف نیست و از همینرو، فاضل نراقی، هنگام بحث از اینکه آیا در سجدۀ واجب قرآن، رعایت شرایط سجدۀ نماز، مانند قرار دادن مواضع هفتگانۀ بدن بر روی زمین لازم است یا نه، مینویسد: «ظاهر جماعة منهم الذکری و شرح القواعد و المدارک: التوقف من حیث انصراف مطلق السجود الی الشائع منه و هو سجدة الصلاه» (نراقی، 5/320) قسم چهارم: انصرافی که موجب پیدایش ظهوری جدید در کلام میگردد."