چکیده:
طرح یا پیرنگ یکی از عناصر پویا و زنجیره ای قصه، نمایشنامه و شعر (روایی) است. عناصر روایت وقتی پویایند که جزیی از پیرنگ روایت باشند. از میان عناصر گوناگون روایت پیرنگ اساسی ترین و با ثبات ترین عنصر آن است.
هر سکانس و هر بخش روایت دارای پیرنگ است که خود شامل آغاز، میانه و پایان است. در حقیقت، یکی از دلایلی که روایت ها همواره خوشایند مردم بوده اند، آراستگی و نظم و ترتیب درونی آنهاست. خواننده یک روایت انتظار دارد بعد از به پایان رساندن آن به حالت تعادل و آرامش فکری برسد. شاید بتوان گفت هر روایتی که چنین احساسی را در خواننده بیدار کند، دارای پیرنگ است. بدین منظور ابتدا سعی می کنیم پاسخی برای این پرسش بیابیم: چگونه می توان به روشی منطقی و علمی پیرنگ را در روایت یافت و آن را ارزیابی کرد؟ و آن گاه با بررسی دو اثر از صمد بهرنگی تلاش می کنیم به پرسش های زیر پاسخ گوییم: آیا این دو اثر ویژگی های یک پیرنگ ایده آل را دارند؟ آیا این دو اثر روایت هستند؟ اگر پاسخ منفی است، به چه دلیل؟ در واقع، هدف نگارنده، به نوعی، نشان دادن قواعد ساده ای است تا خواننده بتواند به کمک آن پیرنگ داستان را پیدا کند. همان طور که چامسکی نشان داد که چگونه جمله های پیچیده از جمله های ساده نتیجه می شوند، در رابطه با روایت هم می توان این اصل را به کار برد. و در این جا ما نشان خواهیم داد که چگونه می توان از ساختارهای پیچیده یک متن به اجزا ساده آن رسید.
خلاصه ماشینی:
"او میکوشد از اینروایت،تنها به بازگویی 24 ساعت پایانی آن بپردازد، شاید با این کار تلاش میکند که پیوند زمانی پیرنگ روایت را نگه دارد: «از اینرو فقط بیست و چهار ساعت آخر را شرح میدهم که فکر میکنم خسته کننده (1)-عروسک-شتر.
(همان:303- 304-305) بر پایهء دو صحنهء الف و ب،میتوان پیرنگ نخست را اینگونه بازسازی کرد،پارهء آغازین،روایت نشده،اما نیرویی به نام مشکل اقتصادی یا بیکاری پدر سبب اخلال در پارهء آغازین شده است و قهرمان روایت و پدرش را در جستوجوی کار به تهران فرستاده است.
اگر روایت را بر پایهء صحنهء 1 در نظر بگیریم،آنگاه با چنین پیرنگی روبهرو خواهیم بود: روزی لطیف که با پدرش به خاطر گرفتاریهای اقتصادی از شهرستان به تهران آمده بود (پارهء آغازین)،از پشت شیشهء مغازهء عروسک فروشی،شتری عروسکی را میبیند و آرزو میکند تا از آن او باشد(«اگر شما هر کدامتان مال من باشید»).
نمودار زیر پیرنگ دوم را در پیودن با بخش اول نشان میدهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود)حال اگر روایت بر پایهء صحنهء شمارهء(2)پیش برود،پیرنگ روایت به شکل زیر خواهد بود: پارهء آغازین:لطیف که با پدرش از شهرستان به تهران رفته بود،عروسکی شتری پشت ویترین یک مغازه دید:«شترم را کجا میبرید».
177) نمودار زیر همهء مراحل بالا را به روشنی نشان میدهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود)بر پایهء نمودار بالا و با سنجش آغاز و پایان روایت،میتوان گفت که پسرک لبو فروش از ویژگیهای روایت برخوردار است: (به تصویر صفحه مراجعه شود)نتیجهگیری در بخش نخست تلاش شد پاسخی برای این پرسش که چهگونه میتوان به روشی منطقی و علمی پیرنگ را در روایت یافت و آن را ارزیابی کرد،بیابیم."