چکیده:
هدف از نگارش این مقاله توصیفی - تحلیلی، ارتباط ایده ها و عقاید کاسیرر با نورتروپ فرای در زمینه اسطوره است. فرای کوشید تا نظریات خود را درباره تاثیر اسطوره بر ادبیات، با کمک نظریه پردازان قبل از خود بیان کند. با توجه به آرای نظریه پردازان معروف اسطوره، نظیر فریزر، فروید، یونگ، اشپنگلر و کاسیرر، به نظر می رسد که فلسفه، آرا و باورهای کاسیرر، تاثیرات بیشتری بر اندیشه هـای فرای داشته اند. ساختار فکری کاسیـرر درباره قالب های نمادین و چندین قانون او در ارتباط با اسطوره که در این مقاله مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند، باعث تجلی اندیشه های فرای در مهم ترین اثر او «تشریح نقد» شد. هر چند وی با نظریه پردازان اسطوره سر و کار دارد، اما تلاش می کند تا به نظریات بنیادین موروثی رونقی دوباره ببخشد، فرض این مقاله بر این است که یکی از جدیدترین قالب های نمادین در صحنه ادبیات، نقد ادبی است که با بررسی مجدد نقش اطلاع رسانی اسطوره، نقد جدید ظهور می یابد.
خلاصه ماشینی:
"گرچه فرای اولین قانون کاسیرر را پذیرفت و اظهار داشت که اسطوره سبب گردید تا آرایهها و یا ماتریکسهای فرهنگی پیریزی شوند و از درون آن دیگر قالبهای فرهنگی ظهور کنند،با این وجود،او نظریات منحصربهفرد خود را در چارچوب مطالعهء علم اسطورهشناسی محدود کرد.
کاسیرر معتقد است که تمام قالبهای فرهنگی از اسطوره نشأت میگیرد و بعدهاست که از آن جدا میشود،اما فرای افکار خود را تنها به این نظریه معطوف میکند که اسطوره در هر زمان و مکانی بر ادبیات تأثیر دارد.
به عقیده کاسیرر در بین بسیاری از قالبهای فرهنگی،تنها هنر(ادبیات،نقاشی و غیره)است که از آرایهها یا ماتریکسهای اسطورهای نشأت گرفته است،در صورتی که فرای تأکید میکند که ادبیات تنها یکی از قالبهای این هنرها است که با اسطوره ارتباط مستقیم دارد(1987،69).
به نظر کاسیرر قالبهای نمادین این جهان همگی از فعالیتهای بشر در زمینهء اسطوره و زبان شروع میشود و یکی از دیگری نشأت میگیرد،در حالیکه به نظر فرای دنیای ادبیات هرگز به وسیله طبیعت ساخته نشده است،ولی شعر از شعر و داستان از داستان ساخته میشود.
فرای کتاب خود را با عنوان مقالهای در باب بشر:درآمدی بر فلسفهء فرهنگ انسان با این فرضیهء کاسیرر شروع میکند که میگوید هنر،اسطوره و زبان را میتوان بهعنوان قالبهای نمادینی قلمداد کرد که از طریق آنها ذهن و جسم با یکدیگر متحد میشود و یک قالب نمادین را تشکیل میدهند.
باتوجه به اینکه هم فرای و هم کاسیرر براینباورند که هر جسمی ذاتا با اجسام دیگر یکسان است،بنابراین اسطوره آغاز یک تاریخ فرهنگی نیست ولی روند رشد قالبهای فرهنگی از اسطوره است که به نظر رسد نقطه اوج آن فرضیه رفتار نسبی عینیت است که از درک علم ناشی میشود."