چکیده:
مستشرقان قائل هستند که پیامبر، همه معارف قرآنی را به طور کلی از دو منبع گرفته است: بخشی از آن را از همان محدوده جغرافیایی و زندگی اجتماعی و دینی و فرهنگی جزیره عرب مثل رفتار اعراب جاهلی، اشعار امیة بن ابی الصلت و عقاید حنفاء، و بخش دیگر را از مصادر شفاهی و کتابهایی که از یهودیت و مسیحیت و عقاید و آداب و سنن دیگر ملتها به دست پیامبر رسیده بود، و از آنها به «مصادر داخلی» و «مصادر خارجی» یاد میکنند.
اساسیترین اشکالی که در تحقیقات و بررسیهای مستشرقان وجود دارد، نگرش غیر عقلانی همراه تعصب به قرآن و اسلام است؛ از این رو، هیچ یک از اشکالات آنها راههای صحیح علمی و تحقیقی را نپیموده و در هیچ مورد، مستندی تاریخی که بتواند مدعایشان را اثبات کند، ارائه نکردهاند. به جرأت میتوان گفت که بیشتر ادله آنها چیزی جز خیالپردازی و توجیه آنچه خود اعتقاد دارند نیست. آنان، جریان نامسلم تاریخی با پیش فرضهای خود باز سازی میکنند و آنرا به هزاران شاهد قطعی و مسلم تاریخی را ترجیح میدهند
خلاصه ماشینی:
"از مهمترین و اساسیترین انتقادهای مستشرقان به اسلام میتوان به موضع آنها در مقابل وحیانی بودن قرآن اشاره کرد؛ موضعی که به طور کامل با اصول علمی و روش پژوهش منافات دارد و بیشتر به تعصبات بی اساس مبتنی است؛ موضعی که میگوید: قرآن وحی یا معجزه نیست؛ بلکه ساخت بشر است و محمد آن را تألیف کرده و پنداشته که آن وحی و از سوی خداوند است؛ بدین سبب، فراوان کوشیدهاند که برای قرآن مصادر غیر الاهی را اثبات کنند؛ البته باید به یاد داشت که قبل از مستشرقان، مشرکان نیز از این اتهامهای بی دلیل به پیامبر بسته بودند که قرآن به بعضی از آنها اشاره کرده و پاسخ داده است؛ برای مثال «و یقول الذین کفروا ان هذا الا اساطیر الاولین»(انعام : 25).
با اینکه اعراب، با اشعار أمیه آشنا بودند و از سویی، مشرکان، وحیانی بودن قرآن را قبول نمیکردند، اگر چنین احتمالی میدادند هر آن پیمبر را به آن متهم میکردند؛ چرا که به بهانههای گوناگونی بارها پیامبر را متهم کرده بودند؛ برای مثال، «و لقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر لسان الذی یلحدون الیه اعجمی و هذا لسان عربی مبین» (نحل : 103)؛ ولی در این مورد، هیچ اتهامی از سوی مشرکان در کتابهای تاریخی ثبت نشده است؛ پس فقط یکی از دو احتمال دیگر باید صادق باشد و بعضیها احتمال دوم یعنی تأثر أمیه از قرآن را تقویت کردهاند؛ چه اینکه او تاسال نهم هجری زنده بوده و تاریخ سرودن بیشتر اشعارش پس از بعثت پیامبر است (جواد علی، 1970: 6/495)."