چکیده:
هدف این مقاله بررسی ثاثیرپذیری ملک الشعرا بهار از فردوسی است. به این منظور پس از بیان مختصری در مورد زندگی بهار در ارتباط با شاهنامه و شاهنامه پژوهی، تاثیرپذیری بهار از فردوسی در سه قسمت؛ ستایش فردوسی و شاهنامه، صحنه پردازیها و توصیفات حماسی و کارکرد تلمیحات شاهنامه ای در دیوانش بررسی شده است. شواهد تاثیرپذیری از دیوان استخراج شده و درصورت نیاز ارتباط آن با مسایل اجتماعی و سیاسی زمان سرایش اشعار واکاویده شده است. نتیجه اینکه بهار در دورههای مختلف زندگیش مواضع و جهتگیریهای مختلفی داشته و به تبع آن از شاهنامه تاثیرات گوناگونی پذیرفته است .
خلاصه ماشینی:
اشعاری که با موضوعات شاهنامه ای سروده شده اند دردیوان بهار،سه قطعه شعر با موضـوعات شـاهنامه ای وجـود دارد:قصـیده ی مفصـل «رستم نامه » در ١٠٤ بیت به مطلع : شــنیده ام کــه یلــی بــود پهلــوان رســتم کشـیده سـرز مهابـت بـر آسـمان رسـتم (همان ،ج ٤٤٢:١) بهار در این شعر، رستم ، جهان پهلوان شاهنامه را به عنوان نماینده ی اندیشـه ی عهـد کیان و ایران باستان در مقابل یک نماینـده ی نسـل سـودجوو فاسـد عصـر خـود قـرار میدهدو از رهگذر مقایسه ی ارزش های اخلاقی وانسانی دو عصر متفـاوت ، بـه مـردم روزگار خویش که فاقد مردانگی و شرف هستند،با نیش و کنایه ، طعنی تلخ مـی زنـدو با نگاهی آمیخته به رشک و حسرت ،به شکوه و عظمت گذشته ی ایران می نگرد.
بهار در قصـاید خـود، مکرر از مآثر گذشتگان یاد میکند،این شیفتگی به گذشته و پهلوانان و سـرداران قـدیم ایران در کلام بهار، معرف علاقه ی شدید او به وطن و افتخارهای گذشته ی ایران است : بنگــر کــاین ملــک باســتانی از آغــاز جایگـــه عـــدل و داد بـــود نـــه زیـــدر ملـک کیـومرث بـودو کشـور جمشـید جـــای منـــوچهر بـــودو بنگـــه نـــوذر این بود آن کشوری که داد بـه کـاووس طــوق و نگــین و ســریرو یــاره و افســر طــوس ســپهبد در او فراشــته رایــت رســـتم دســـتان در او گماشـــته لشـــکر نامه ی هر یک برخوان و کرده ی هریـک ویــن ســخنان مــرا بــه بــازی مشــمر (بهار، ١٣٨٠،ج ١٠٣:١) در سال ١٢٨٩ شمسی که محمدعلی شاه مخلوع به پشتیبانی روسیه برای بـرهم زدن اساس مشروطیت به تهران حملـه کـردو قـوای ملـی بـه مقابلـه بـا او شـتافت و اورا شکست داد و فراری ساخت ، بهار به مناسبت آن ،قصـیده ی «رزم نامـه » را سـروده ودر ضمن آن ،این طور به فرهنگ و تاریخ گذشته ی کشورش می نازد: خطه ی ایران منزلگه شیران کـه خـداش نام پیـروزی بنگاشـته بـر هـر سـر سـنگ کشوری جای مه آبـادی و شـاهان مـدی مهترانی چون کیامرزو چـو آذر هوشـنگ آن که جمشیدش برکردزکیـوان دیهـیم وآن که کاووسش بنهاد به گـردون اورنـگ شاه کیخسرو او برد حشـم تـا در مصـر شاه گشتاسـب او رانـد سـپه تـا در گنـگ (همان ، ٢٣٩) ٣.