چکیده:
در این مقاله روابط چهارگانه انسان و بازتاب تربیتی متقابل آنها بحث شده است. در این راستا نخست به پیشینه تاریخی بحث پرداخته میشود، سپس بحران حوزه تربیت در این رابطه پس از رنسانس و به فراموشی سپرده شدن ارتباط با خدا و باور سرشت انسان یادآوری میگردد. آنگاه دیدگاه قرآن به عنوان یک ضرورت مورد توجه قرار میگیرد که باور به فطرت و ضرورت خودیابی و خودشناسی را در خود دارد و ارتباطهای چهارگانه در آن به وضوح قابل مشاهده میباشد و ارتباط با خدا در قالب ایمان، پرستش، توکل و استغفار قابل تکامل شناخته میشود و ارتباط با خود به معنای خداگونه شدن پذیرفته شده است که تکامل بینهایت قابل پیشبینی مینماید. خودشناسی حقیقت نوعشناختی دارد و این مبنای تکامل اجتماعی در قالب عدالتخواهی و مددرسانی است که با الگوگیری از خوبان تاریخ و دوری از بدان نیز در ارتباط است. ارتباط با طبیعت در این مقاله با سه نوع سودخواهی، یعنی رسیدن به خود، اشباع حس زیبادوستی و استفاده از نعمتهای نامحدود دنبال میشود.
خلاصه ماشینی:
"مقاله «قرآن و بازتاب تربیتی روابط چهارگانه انسان» با چنین هدفگیری نگارش یافته و در صدد است تربیت انسان خداگونه را در قالب روابط سامانمند و متقابل خدا، انسان، جامعه و طبیعت به دقت بگیرد، با اصرار بر این مطلب که باروری هر کدام از روابط چهارگانه، شکوفایی سه رابطه دیگر را به ارمغان میآورد و به فراموشی سپردن یکی، سیر رو به رشد سایر روابط را نیز آسیب میزند و در نتیجه نظام تربیتی قرآن به ثمر نمینشیند و فساد و خونریزی و تباهی در روی زمین توسط انسان که استعداد خلیفه خدا شدن را در نهاد خود دارد، تداوم مییابد.
قرآن، شناخت و آگاهی را به شناخت ظاهری و شناخت الهی قابل تقسیم میداند، به تعبیر دیگر دانش اگر در کنار سود مادی و این جهانی، رهنمایی به سوی خدا نیز بود ارزشمند است؛ علوم تجربی اگر چهره هستی را به عنوان تجلیگاه یاد خداوند نیز مورد مطالعه قرار داد، مایه رشد و تکامل است، وگرنه ممکن است عامل بازدارنده ترقی به حساب آید، چونان که در مورد قارون (قصص/۸۸) و امتهای گذشته (غافر/۸۳) اتفاق افتاد و امروز نیز وسیله سقوط انسانیت تلقی شده است."