چکیده:
اخلاق اسلامی با بهرهگیری از قواعد برخاسته از عقل و وحی، به لحاظ نظری توجیه مناسبی برای تحلیل و بسط نظریه حقوق اساسی به شمار میرود. براساس این نظریه حقوق اساسی به عنوان حقوق و قواعد بنیادین، بر مبنای ارزشهای اخلاقی استوار گشته و توجیه قواعد اساسی صرفا بر تحولات تاریخی و فرهنگ سیاسی خاصی متکی نیست. طرح نظری مبنای اخلاقی برای حقوق اساسی، بر پایه رویکرد سیستمی به مجموعه علوم اجتماعی صورت گرفته که میتواند ضمن ایجاد توانایی گفتمان و همگرایی بیشتر ملتها در این حوزه، قابلیت طرح نظریههای حقوق اساسی را برای فرهنگهای مختلف بالا برده، معیاری برای ارزیابی قواعد حقوق اساسی به دست دهد. این مبنای اخلاقی دستاوردی است که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حقوق اساسی به ثمر نشست. انقلاب اسلامی ایران ساختار سیاسی نظام را به عنوان ابزاری برای نیل به مقاصد اخلاقی مورد توجه قرار داد.
Benefitting from rules rooted in intellect and revelation, Islamic ethics can be a theoretically appropriate justification to analyze and extend the theory of constitutional law. Based on this theory constitutional law as fundamental laws and rules has been established on ethical values and the justification of fundamental rules does not merely rely on historical developments and political culture. Theoretical pattern for an ethical basis has been proposed for constitutional law based on systemic approach toward social sciences. It can enable nations to have dialogue and converge in this field as well as increase the possibility to put forth constitutional law theories for different cultures. It can also provide a standard to evaluate rules for constitutional law. This ethical basis is an achievement obtained following the victory of Islamic revolution of Iran. Islamic revolution of Iran considered the political structure of the system as an instrument to achieve ethical objectives.
خلاصه ماشینی:
گسستگی اخلاق و حقوق اساسی در این رابطه برخی، تمایزاتی نیز بین قواعد اخلاقی و حقوقی مطرح کردهاند که خود مؤیدی است بر اینکه این دو علم، دو حوزه کاملا جدا از هم میباشند.
این خصیصه ممیزه را میتوان به این صورت نیز مطرح کرد که اخلاق یکطرفه است، یعنی تکالیفی را مقرر میکند که هرچند ممکن است برای اشخاص دیگر غیر از مکلف آثاری داشته باشد، اما قاعدهای را به آنان تحمیل نمیکند و حال آنکه حقوق طرفینی است.
5. تأثیرگذاری بر مبانی (تأثیر یک علم بر مبانی علم دیگر) اصول و قواعد اخلاقی، معیار عام و ملاک گزینش در تمامی اعمال و رفتار انسان، از جمله رفتار سیاسی و اجتماعی او خواهد بود و حقوق اساسی در پرتو اصول کلی اخلاقی، نظیر: پیروی از عدالت و نفی ظلم و ستم تنظیم شده و ابزاری برای دستیابی به اهداف متعالی اخلاق است.
(اصل 56) این اصول و بسیاری از اصول دیگر قانون اساسی گویای این واقعیتند که نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای دستیابی به آرمانهای اخلاقی شکل گرفته است و سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند (اصل 154) و حرکت در راستای این غایت میبایست همواره در تمامی عرصههای حقوقی، سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد.
با این توضیحات، میتوان گفت توجه به اخلاق اسلامی، مهمترین مبنای شکلگیری حقوق اساسی جمهوری اسلامی بوده و این مهم در جای جای اصول قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است.