چکیده:
امام علی× در خطبهها و نامههای خود به کارگزاران که بخشی از آن در نهجالبلاغه بازآمده است، ضمن تشریح وظایف و حقوق مردم و حاکمان، همواره آنها را به رعایت حقوق متقابل سفارش نموده است.حضرت هدف از حکومت را دستیابی به قرب الهی میداند. ازاینرو از زمامداران خویش میخواهد تا حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی شهروندان مسلمان و غیر مسلمان و موافق و مخالف را پاس دارند و از سوی دیگر از مردم میخواهد تا با وفاداری خود نسبت به تعهد و بیعتی که با آن حضرت بستهاند، حکومت علوی را جهت رسیدن به اهداف خویش یاری نمایند.
خلاصه ماشینی:
"احترام به اراده سیاسی مردم آن حضرت یکی از مردمیترین حکومتها را از نوع مردمسالاری دینی داشته است، اگرچه از نظر مبانی محکم اعتقادی و تاریخی ما ثابت شده وی شایستهترین فرد برای تصدی حکومت بعد از رسول خدا| بود و حق او را در امر خلافت ضایع نمودند، با این حال در مواقع حساس به خلفا مشاوره میداد چنانکه میتوان به مشاوره خلیفه دوم با امام علی× درباره مبدأ تاریخ اسلام اشاره کرد؛ (مسعودی، 1365: 266) هرگز درصدد دستیابی به حکومت از راه قهر و غلبه و یا توسل به شگردهای معمول جوامع نبود هرچند آن را حق مسلم و مشروع خود میدانست و آنگاه که افرادی مثل ابوسفیان بعد از جریان بیعت ابوبکر به سراغ وی آمدند و پیشنهاد بهکار بستن نیروی نظامی را برای احقاق حقش به او کردند، با استقبال او مواجه نشدند؛ زیراکه امام× معتقد بود چنین عملی به نابودی اسلام جوان و نوپا میانجامد.
ترویج دین و نشر قرآن پس از رحلت پیامبر| کمکم انحراف از مسیر اصلی دین آغاز شد بهگونهای که مسلمانان از استقامت در رأی، راستی در گفتار و کردار و قیام برای خدا خارج شدند و عدل را زیر پا نهاده و اراده خویش را جهت اعتلای کلمه حق بهکار نبستند در نتیجه به حکومتهای ظالمانهای چون خاندان اموی گرفتار شدند؛ از نظر امیرمؤمنان که شاهد این جریان بود یکی از وظایف رهبران و مدیران جامعه این است که دین و مبادی و مبانی دینی را تحکیم و تقویت کرده و موجبات شکوفایی و بالندگی و تحکیم باورهای دینی مردم را فراهم سازند چنانکه در خطبه 169 بدان پرداخته است و غفلت از این امر و هرگونه بیاعتنایی به مبانی اعتقادی، رواج بیبندوباری را در پی خواهد داشت و نتیجه آن نیز بی توجهی و بدبینی نسبت به مقدسات و ارزشهای دینی است که سرانجام چنین امری سقوط و ذلت آن جامعه است؛ بهعنوان نمونه، وضعیت مسلمین در آندلس است که نتیجه بیاعتنایی مسلمین به مبانی اعتقادی را چنین نوشتهاند: ..."