چکیده:
این جستار شگرد روایی « گفتمان غیرمستقیم آزاد» را در رمان لب بر تیغ حسین سناپور بررسی می کند. پس از بحثی درباره ساختار روایت در این رمان، شیوه های چهارگانه بازنمود گفتمان شخصیت ها در روایت های داستانی با ذکر نمونه هایی معرفی می شوند. از آن میان، گفتمان غیرمستقیم آزاد اهمیتی ویژه دارد، زیرا یگانه سبک روایی است که موجب ابهام و تکثر معنای متن می شود. در بخش پایانی مقاله، با تحلیل دو قطعه از رمان لب بر تیغ نقش شگرد گفتمان غیرمستقیم آزاد در روایت این داستان توضیح داده می شود. بحث اصلی این مقاله آن است که کاربرد گفتمان غیرمستقیم آزاد موجب می شود که گفتمان راوی و گفتمان شخصیت کانونی ساز به طور هم زمان در متن حضور داشته باشند، به گونه ای که نتوان یکی را بر دیگری غالب دانست. در نتیجه، گفتمان روایت میان عینیت و ذهنیت نوسان پیدا می کند و چندصدایی می شود، زیرا صدای راوی و صدای شخصیت ها مدام در حال گفت وگو با یکدیگرند.
خلاصه ماشینی:
بحگ اصلی این مقاله آن اسـت کـه کـاربرد گفتمـان دیرمسـتقیم آزاد موجب می شود که گفتمان راوی و گفتمان شخصیت کانونی ساز به طور هم زمان در متن حضور داشـته باشند، به گونه ای که نتوان یکی را بر دیگری دالب دانست .
در زیر، نمونه ای از بازنمود سیلان آگاهی شخصـیت امیـر در رمان لب بر تیغ آمده است که با گفتمان دیرمستقیم آزاد آداز می شود و بعد از چنـد جملـه بـه گفتمان مستقیم آزاد تیییر می کند (برای آسان سازی ارجاع ، جمله ها شماره گة اری شده اند): [١] اگر شاخه ها ولو نشده بودند توی هوا که بروند توی چشم وچال ، سر و تهش پیدا بود و مرل بازی نمی شد.
راجر فـاولر Roger Fowler بـر آن اسـت کـه گفتمـان دیرمستقــیم آزاد دو مجموعـه از ارزش های متفاوت را کنار یکدیگر می گة ارد، یعنی نظام ارزشی راوی و نظام ارزشی شخصیت را، که ممکن است حتی متناقخ باشند؛ در این فرم ، راوی دربارة سیر داستان یـا شخصـیت هـا نظر می دهد و قضاوت می کند بدون اینکه ماننـد رمـان هـای رمانتیـن یـا رئالیسـتی کلاسـین درازگویی کند (فاولر ١٧٤).
نتیجه ای که از این تحلیل ها گرفتیم این بود که کاربرد گفتمان دیرمستقیم آزاد موجب می شود که گفتمان راوی و گفتمان شخصیت کانونی ساز به طور هم زمان در متن روایت حضور داشته باشند، بی آنکه یکی بر دیگری دالب باشد.