چکیده:
در این مقاله بر آنیم تا با نگاه تاویل گرانه به عناصر داستانی، صحنه پردازی، فضاسازی و لحن شخصیت ها در تاریخ بیهقی و با کمک گرفتن از تداعی معانی و مفاهیم در محور عمودی و افقی کلام، این فرضیه را اثبات کنیم که ابوالفضل بیهقی از طریق عناصر مذکور، علاوه بر نوشتن تاریخ و داستان پردازی و زینت و آراستن کلام، از حکومت مسعود غزنوی و فضای غیرقابل اعتماد دربار او انتقاد کرده است. پس می توان ادعا کرد که قلم بیهقی، صرفا محافظه کار نیست؛ بلکه قلم وی توام با انتقاد است، انتقاد از مفاسدی که منجر به شیوع بی اعتمادی در دربار سلطان مسعود شده است؛ البته انتقادی زیرکانه و همراه با رعایت شان پادشاه.
By interpreting fictional elements like scenery، setting and the voice of characters in Bihaghi History and by using association of meanings on the vertical and horizontal axes of language، this article tries to prove the hypothesis that Abolfazl Bihaghi used such elements not only to embellish his language but also to criticize Masoud Ghaznavi government and describe the unreliable milieu of his court. Thus، it can be argued that Bihaghi’s language is not simply conservative but also criticizing. This criticism targets the corruptions which lead to unreliability in Masoud Ghaznavi’s court. Of course، this kind of criticism is a smart one which conserves the status of the king
خلاصه ماشینی:
پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی(علمی-پژوهشی) دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی-دانشگاه اصفهان دورۀ جدید،سال سوم،شماره 3،(پیاپی 11)پاییز 1390،ص 94-75 لحن،صحنهپردازی و فضا ابزار انتقاد و اعتراض بیهقی دکتر قاسم صحرائی*-دکتر علی حیدری** مریم میرزایی مقدم*** چکیده {IBدر این مقاله بر آنیم تا با نگاه تأویلگرانه به عناصر داستانی،صحنهپردازی،فضاسازی و لحن شخصیتها در تاریخ بیهقیو با کمک گرفتن از تداعی معانی و مفاهیم در محورد عمودی و افقی کلام،این فرضیه را اثبات کنیم که ابوالفضل بیهقیاز طریق عناصر مذکور،علاوه بر نوشتن تاریخ و داستان پردازی و زینت و آراستن کلام،از حکومت مسعود غزنوی وفضای غیر قابل اعتماد دربار او انتقاد کرده است.
نگارندگان این مقاله درصددند،با نگاه تأویلگرانه به عناصر داستانی-لحن،صحنهپردازی،فضا و جو-در تاریخ بیهقی و با کمک گرفتن از تداعی معانی و مفاهیم در محور عمودی و افقی کلام نشان دهند،ابوالفضل بیهقی از طریق عناصر مذکور علاوه بر نوشتن تاریخ و داستانپردازی و آراستن سخن،به نحوی زیرکانه وپوشیده قصد انتقاد از حکومت مسعود غزنوی و تشریح فضای غیر قابل اعتماد دربار او را داشته است.
بیهقی گاه برای القای تفکر انتقادی خود از روشهایجالبی بهره بگیرد؛مثلا در ماجرای به دار آویختهشدن حسنک،به جای عصیان و فریاد علیه حکومت مستبد مسعود،داستانی تراژیک و پر از اندوه ارائه میدهد و حسنک را در حد یک قهرمان،بزرگ جلوه میدهد تا بدین وسیله،ظلمدر حکومت غیر قابل اعتماد مسعود را پررنگ کندو گاهی نیز به یاری گفتگوها،شخصیت غیر قابل اعتماد سلطان وبسیاری از افراد بانفوذ حکومت او را برای خواننده ترسیم میکند.
فضای داستان علی قریب بیهقی گاه از طریق تقابلهای دو صحنه و با استفاده از تضادها،فضای بیاعتمادی حاکم بر دربار مسعود غزنوی را درذهن خواننده تثبیت میکند.