چکیده:
فارابی اگرچه به نحو مدون و معنون وارد مسئله نقد خیال نشده است، اما با عرضه این مسئله بر آثار وی میتوان به نتایجی دست یافت. مسئله نقد خیال متعلق به گستره فلسفه هنر می باشد و اینگونه طراحی مسئله و تلاش برای حل آن، گامی در جهت توسعه فلسفه هنر اسلامی یا فلسفه هنر حکمای مسلمان است و از اهمیت راهبردی در تحلیل و نقد آثار هنری برخوردار می باشد. فارابی در نقد خیال با ملاکهای صدق و کذب، زیبایی و زشتی، و خوبی و بدی دارای دیدگاه است و سرانجام همه این ملاکها را در ترازوی سعادت ارزیابی میکند. البته مفهوم صدق و کذب معطوف به صور خیال با صدق و کذب ناظر به قضیه و خبر تفاوت اساسی دارد. داور و حکمکننده در مقام سنجش خیال با ملاکهای زیبایی و سعادت، تنها قوه ناطقه است و قوای خیالی صلاحیت این داوری را ندارند.
خلاصه ماشینی:
"نظر به اینکه خیال بالطبع آزاد و خلاق است، چند مسئله جای تأمل دارد: فکر ذاتا سنجشپذیر میباشد و ضوابطی بر آن حاکم است که در صورت مراعات آنها، به ثمر میرسد و در صورت تخلف از آنها، منتهی به خطا میشود (این ضوابط در دانش منطق تدوین شده است)؛ اما آیا صور خیالی نیز سنجشپذیر، و قابل ارزیابیاند و نقد آنها معنای محصلی دارد؟ به فرض که صور خیالی نقد را برتابند، در چه ترازویی سنجیده میشوند: صدق و کذب، زیبایی و زشتی، یا خوبی و بدی؟ ملاک نهایی نقد خیال کدام است؟ آیا چنین ملاکی وجود دارد؟ توضیح آنکه ملاک نهایی به این معناست که: اگر خیال به زیبایی و زشتی سنجیده میشود، زیبایی و زشتی به چه سنجیده میشوند؟ اگر خیال به خوبی و بدی سنجیده میشود، خوبی و بدی به چه سنجیده میشوند؟ اگر صور خیالی سنجشپذیرند، با نظر به هریک از معیارها و ملاکها، داور کیست؟ آیا قوه خیال میتواند خود را ارزیابی کند یا داوری جز خیال ـ و فراتر از آن ـ قادر به سنجیدن آن است؟ در این میان، قوه ناطقه نظری و قوه ناطقه عملی چه نقشی دارد؟ این پژوهش، که با هدف وسعت بخشیدن به فلسفه هنر اسلامی انجام شده است، ملاکهایی را برای تحلیل و نقد هنری و اخلاق هنر به دست میدهد و از این جهت اهمیت دارد که ارتباط نیکی و زیبایی را در مقام تحلیل و داوری، تبیین مینماید."