چکیده:
شناخت و بررسی دقیق هر نوشته ای، مستلزم نوع شناسی آن اثر و قرار دادن آن در رده یک نوع ادبی است. در واقع بررسی یک متن، بدون نوع شناسی و رده بندی آن، امکان پذیر نیست، چراکه هر نوع ادبی، بر اساس ویژگی ها و قواعد خاص خود شناخته می شود.
این نوشته، تلاشی است در جهت نوع شناسی چهار داستان «سندبادنامه»، «بختیارنامه»، «حسین کرد شبستری» و «ملک جمشید، طلسم آصف و طلسم حمام بلور». به این منظور به نظریه های روایت شناسان ساختارگرا و به ویژه نظریه روایتی تودوروف و آرا وی درباره «روایت های اسطوره ای» توجه شده است.
بر اساس نظریه «تودوروف» مهمترین ویژگی های این نوع روایت ها عبارت اند از: اصل علیت بی واسطه، تاکید بر کنش شخصیت های داستان، بی زمانی و فقدان روان شناسی، این نوشته، با ذکر شواهدی از داستان های مورد بررسی و تطبیق آنها با ویژگی های روایت های اسطوره ای، نشان می دهد که علی رغم تفاوت هایی که از لحاظ مضمون، ساختار کلی و ویژگی های زبانی میان داستان ها دیده می شود و با وجود این که هر یک از داستان ها به دوره های متفاوت تاریخی تعلق دارند، می توان هر چهار داستان را در رده روایتهای اسطوره ای جای داد. نوع شناسی این روایت ها و قرار دادن آنها در رده یک نوع ادبی، می تواند مقدمه ای برای بررسی های بعدی این آثار و داستان های شبیه به آنها باشد.
خلاصه ماشینی:
"این نوشته،با ذکر شواهدی از داستانهای مورد بررسی و تطبیق آنها با ویژگیهای روایتهای اسطورهای،نشان میدهد که علی رغم تفاوتهایی که از لحاظ مضمون،ساختار کلی و ویژگیهای زبانی میان داستانها دیده میشود و با وجود این که هریک از داستانها به دورههای متفاوت تاریخی تعلق دارند،میتوان هر چهار داستان را در ردۀ روایتهای اسطورهای جای داد.
الف)2:در بختیارنامه:وزیران شاه که به بختیار حسادت میکنند،همسر شاه را فریب میدهند و با خود همداستان میکنند؛پس: 2-1-وزیران و همسر شاه،بختیار را به خیانت متهم میکنند-گزارۀ مورد تأکید:دسیسه 3-2-شاه،فرمان اعدام بختیار را صادر میکند-گزارۀ مورد تأکید:شرارت(گرهافکنی) 2-3-بختیار میکوشد تا با روایت قصههایی،اعدام را به تأخیر بیاندازد-گزاره مورد تأکید:چارهجویی(یاری) 2-4-وزیران شاه،او را به کشتن بختیار ترغیب میکنند-گزارۀ مورد تأکید:ادامۀ دسیسه 2-5-راهزنی که بختیار پروردۀ اوست حقیقت را میگوید(شاه میفهمد که بختیار پسر گمشدۀ خود اوست)-گزاری مورد تأکید:گرهگشایی(افشای داستان) 2-6-شاه و بختیار،همسر شاه را سرزنش میکنند و بختیار بر تخت پدر مینشیند- گزارۀ مورد تأکید:مجازات-پاداش در داستانهای باب هشتم و نهم بختیارنامه،همین سازوکار تکرار میشود و راوی(بختیار) تنها با تغییر دادن نهاد،داستانهای جدیدی را برای شاه روایت میکند.
این بررسی نشان میدهد که علی رغم تفاوت در مضمون،ویژگیهای زبانی و ساختار کلی اثر در چهار داستان مورد بررسی،در موارد زیر ویژگیهای مشابهی دارند: الف)هر چهار داستان مورد بررسی،با عبارتهای خاصی نظیر«آوردهاند که»آغاز میشوند این عبارتها بر نوعی بیزمانی دلالت میکند که خاص چنین قصههایی است و نیز بر حضور سلسلۀ راویان ناشناخته در روایت داستان،صحه میگذارند."