خلاصه ماشینی:
"»2 بعدها یکی از نزدیکان وی از اینکه عارفی چون وی بهوطن خاکی خود اظهار علاقه کرده بود،اظهار شگفتی نمودهبود و عین القضات نیز در پاسخ او چنین گفته بود: «اولا تعجب کرده بودی از وصف اشتیاق به وطن،وهمانا که اگر این فصول تمام مطالعه کرده بودی،آن اعتراضرا مجال نیافتی،چه بلال حبشی رضی الله عنه مشتاق بودهاست به کوههای مکه و آبهای مکه و مصطفی صلی اللهعلیه و آله،همچنین علی فهمنا من الظاهر.
نویسنده با نقل بخشیاز نامههای وی نشان میدهد که گویی خود عین القضات نیزمیدانسته که روزی سر خود را در راه سخنان و نوشتههایخود از دست خواهد داد: «ای دوست!بدان و آگاه باش که دل آدمی را جزری ومدی هست؛و چند گاه است که تا در این سودایم،وقت باشدکه در شبانهروزی چهار پنج نوشته بنویسم هر یک هفتادهشتاد سطر که هر کلمه از آن گوهری بود بیقیمت و من درآن وقت کاره باشم آن نبشته را به چندگونه ورانداختی میکنمکه این چه بلاست که من بدان مبتلا شدهام و کدام روز بودگویی که سر خویش در سر کار زبان و قلم خویش کنم و همهر هفت یا هشت مجلسی از آن،و الله اعلم،کم از هزار کلمهنگفته باشم و ندانم که سر در زبان بازم یا در قلم؟»6 نویسنده معتقد است که اعتکاف عین القضات در خانقاهبیش از آنکه از تقدم امور خانقاه بر خانه و جهان بیرون حکایتکند،ریشه در معارضت وی رضایت خاطر نداشتهاند و آن را برایایمان خلق مخل و بد میدانستهاند،به اعتقاد وی«مسلم استکه سخنان عین القضات در باب خداوند،نبوت،رستاخیز،قرآن،امامت و قرائت وی از قرآن،دین،تفسیر او از مذهب،خوشایندفقها و علمای ظاهری و جاهل مسلک نبوده است».
» {Sوهم ارچه به الماس خرد باشد جفت#در اثر وصف تو نتواند سفت#وصاف چو از وصف تو گوید ز نهفت#در وصف تویی چگونگی داند گفت12S}نکتۀ جالبی که نویسنده در پایان این فصل بدان اشارهمیکند آشنایی عین القضات با برخی سخنان ائمۀ معصومینعلیهم السلام است.
به بیان نویسنده«عینالقضات در این نامهها مانند دیگر آثار خود در فضای بین سؤالو جواب سیر میکند»16البته در مجموعۀ آثار عین القضات نامههای دیگری نیز وجود دارد که میان وی و استاداو احمد غزالی مبادله شده است."