چکیده:
اکثر تحقیقات درباره تأثیر برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی بر رفتار کودکان مبتنی بر مدل محرک (صحنه های خشونت آمیز تلویزیونی) و پاسخ (رفتار کودکان) بوده است. این تحقیقات عمدتا بر گرفته از نظریه جامعه توده وار و نظریه گلوله های جادویی بوده است. بر پایه این نظریه ها تماشای خشونت تلویزیونی توسط کودکان باعث رفتار خشونت آمیز در آنان می شود. در این تحقیق، با تأکید بر نظریه کارکردگرایی ساختی، متغیرهای دیگری از جمله پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و نحوه رفتار والدین با کودکان به منزله فرآیندهای واسط میان تماشای خشونت تلویزیونی و رفتار کودکان در ایران مورد آزمون قرار گرفته و نقش آن ها در میزان اثربخشی خشونت تلویزیونی برمیان کودکان متعلق به پایگاه های اجتماعی- اقتصادی و سبک های والدینی بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
برخی با علاقه مفرط له تماشای خشونت تلویزیونی مینشینند و به شدت تحت تأثیر این برنامهها قرار میگیرند و حتی به تقلید و همانندسازی با بازیگران خشن میپردازند؟ کدام عوامل و متغیرهای واسط است که برخی از کودکان را به شدت جذب برنامههای حادثهای تلویزیون میکند و باعث گرایش آنها به رفتار خشونتآمیز و پرخاشگرانه میشود؟به عبارت دیگر کدام عوامل اجتماعی بر کاهش یا افزایش تأثیر تلویزیون بر کودکان تأثیر متقابل میگذارند؟آیا کودکانی که به برنامههای خشونتآمیز تلویزیون علاقه نشان میدهند و به تماشای آن مینشین صرفا پرخاشگری را از تلویزیون میآموزند یا منابع اجتماعی مهم دیگری نیز وجود دارد که در تشدید تأثیر صحنههای خشونتآمیز تلویزیونی نقش مهمی ایفا میکنند؟ بهطور کلی به نظر نمیرسد که تنها یک عامل(مثلا تلویزیون)باعث رفتار ضد اجتماعی در کودکان شود.
از این رو لازم است به این سؤال پاسخ داده شود که آیا کودکانی که مورد تنبیه و آزار والدین قرار میگیرند بیشتر از خشونت تلویزیون در رفتار خود الگو برداری میکنند یا کودکان والدینی که محیطی آرام و امن را برای آنان فراهم میسازند؟ در این تحقیق هدف آن است که الگوهای مختلف رفتار والدین با کودک و پایگاه اجتماعی-اقتصادی آنان را در گوشهای از ایران مورد بررسی قرار دهیم و سپس تأثیر برنامههای خشونتآمیزتلویزیونی را بر رفتار کودکانی که در هر یک از این الگوها و قالبها پرورش مییابند، اندازهگیری کنیم.