خلاصه ماشینی:
"9 اما تفکر تاریخی و ویژگیهای تاریخنویسی مسکویه به این موارد خلاصه نمیشود،نگاه او به تاریخ ایران باستانو شیوهای که در طرح نگارش و سامان اثر خود اتخاذ میکند،در روند تکوین افقهای تاریخنویسی ایرانی تأثیربسزایی بر جای میگذارد.
گفته میشود بیرونی به زبان فارسی به دیدهی تحقیر مینگریست اما روشن است کهفارسینویسی به تنهایی نمیتواند معیار و نشانه تعلق به مکتب تاریخنویسی ایرانی باشد و این امر هرگز مانع نشدکه بیرونی تاریخ و فرهنگ ایران را نادیده بگیرد.
راهی که مسکویه و بیرونی در تحول تاریخنویشی مسلمانان گشودند و نیز جربانها و مؤلفهها و ساختارهایاجتماعی-فرهنگی عصر سبب شد تاریخنویسی ایرانی و فارسی با ابوالفضل بیهقی در نیمهی قرن 5 ق.
19 بنابراین با مورخان ایرانی عربینویس مانند ابو علی مسکویه و ابوریحان بیرونی که عربینویسی آنها نمیتوانددلیلی بر قرار گرفتن آنان در سنخ تاریخنویسی اسلامی-عربی باشد و مورخان ایرانی فارسینویس چون گردیزیو نویسندهی تاریخ سیستان و ابوالفضل بیهقی و نویسندهی مجمل التواریخ و القصص20تحت تأثیر ساختارهایفرهنگی-اجتماعی و روندهای عقلانی و دنیایی جدید اسلامی و ایرانی،تحول شگرفی در تاریخنگاری اسلامیرخ داد.
معرفت تاریخی از سیطرهی سنت روایی خارج شد،خاستگاه مورخان به خاستگاه اداری،دیوانی تحولیافت،ایران و تاریخ ایران و سنتها و فرهنگ آن از حاشیه به متن رسید و مکتب تاریخنگاری ایرانی با اهتمامهوشیارانه مسکویه به تاریخ ایران باستان و توجه علمی بیرونی به سنتها و عقاید و افکار ایرانی و نگارشتاریخ به زبان فارسی به وسیلهی بعلمی و گردیزی و جمع آمدن همهی آنها در ابوالفضل بیهقی،در کنار فضایعلمگرای و عقلانی و انتقادی عصر که خود را در تاریخنویسی و معرفت تاریخی بازتاب داد،تکوین یافت و بهاوج رسید."