چکیده:
آسیای باختری دربرگیرنده منطقه ژئوپلیتیک اوراسیا است. این منطقه در دیدگاه کلی در برگیرنده مفهومی جغرافیایی است که ایالات متحده آمریکا تلاش کرده است اصطلاح ساختگی و بیپایه خاورمیانه بزرگ را جانشین آن سازد. این مفهوم جغرافیایی شامل مجموعهای از دو منطقه خلیج فارس و خزر- آسیای مرکزی است به اضافه آن بخش از جهان که خاور میانه عربی شناخته میشود. عربان و ایرانیان در سالهای اخیر انبوهی از تبلیغات را در منطقه خود تجربه کردهاند که کشورهای منطقه را به داشتن هدفهای نامیمون علیه یکدیگر متهم ساخته و میتواند تنها به یک نتیجه منجر شود و آن یافتن راه نجات است، در چیره ساختن قدرتهای منطقهای بر امور منطقه به بهای فدا کردن احترام به خود و اعتماد به نفس منطقهای. اندیشدن به شرایط ضرورت طرح این سوال را پیش میکشد که آیا قدرتهای فرامنطقهای دست به کاری زدهاند که کشورهای منطقه را در راه حل اختلافاتشان و ایجاد ترتیباتی منطقهای برای صلح و همکاری یاری داده باشند؟ یا این که آنها سرگرم تشدید اختلافات سیاسی و سرزمینی بودهاند تا بتوانند توجیهی منطقهای برای ادامه چیرگی نظامی، فروش اسلحه و دخالتهای سیاسی خود در امور منطقه در اختیار داشته باشند؟
West Asia is a critical geopolitical region of Eurasia. This region is a geographical center of crisis in all aspects. It is also an artificial term invented by the United States instead of the Greater Middle East. This geographical concept coves two regions stretching from the Persian Gulf to the Caspian/ Central Asia. This region is recognized as the Arab Middle East، too. In the Persian Gulf، the extensive and complicated issues between Iranians and Arabs are not derived from the period of the presence of Britain، France and Germany. In recent years، Arabs and Iranians still see that a dense propaganda in their region has been steadily growing hostility against each other and it could be ended to a result to leave for dominating trans-regional powers on regional affairs by ignoring regional self-confidence and respect. This paper tries to answer the following question: Have the trans-regional powers worked for resolving disputes in the regional countries which help to create peace and cooperation; or have they worked for instigating political and territorial disputes considering that it will ensure continuation of their domination on military affairs، selling of weaponry and political intervention.
خلاصه ماشینی:
اندیشدن به شرایط ضرورت طرح این سوال را پیش میکشد که آیا قدرتهای فرامنطقهای دست به کاری زدهاند که کشورهای منطقه را در راه حل اختلافاتشان و ایجاد ترتیباتی منطقهای برای صلح و همکاری یاری داده باشند؟ یا این که آنها سرگرم تشدید اختلافات سیاسی و سرزمینی بودهاند تا بتوانند توجیهی منطقهای برای ادامه چیرگی نظامی، فروش اسلحه و دخالتهای سیاسی خود در امور منطقه در اختیار داشته باشند؟ کلید واژهها آسیای باختری، ژئوپلیتیک، خلیجفارس، خزر، آسیای مرکزی، ایالات متحده آمریکا Email:pirouzmojtahedzadeh@hotmail.
ایران برای دورانی دراز مدت همسایه در جناح شمالی خود بهعنوان مانع سرزمینی تلقی میشد که چون از دسترسی به آبهای گرم جنوب- خلیج فارس و اقیانوس هند- جلوگیری میکرد، میبایستی بر آن چیره شد فروپاشی نظام ژئوپلیتیک دو قطبی جهان در آغاز دهه 1990 در نتیجه فروپاشیدن شوروی و پیدایش شماری از ملتهای جدید بهویژه در منطقه خزر- آسیای مرکزی، ایالات متحده و یارانش را به دو منطقه خلیجفارس و خزر کشاند.
از دیگر جلوههای تفاهم و همکاریهای ایرانی- عربی در دوران ده ساله 1968 تا 1978 میتوان از اقدام ایران در زمینه باز پس گرفتن ادعای تاریخی نسبت به بحرین یاد کرد که تحسین جهانی را برانگیخت و از پاسخ فوری و اثربخش به درخواست یاری از سوی سلطنت عمان در سال 1973 برای خنثی کردن توطئه مارکسیستی- جدایی خواهی علیه یکپارچگی سرزمینی آن کشور، همچنین همکاریهای ایران- عربی در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) منطقه خلیجفارس را در قلب ژئوپلیتیک جهانی دهه 1970 قرار داد و عملاً کفه ترازوی نفوذ سیاسی را به سود منطقه خلیج فارس، یعنی به سود عربان و ایرانیان، سنگین ساخت (Mojtahed- Zadeh, 2003, pp.