خلاصه ماشینی:
در این میان،بررسی چگونگی نگاه ایرانیان و یونانیان به زنان و شناخت و معرفی جایگاه این قشر از منظر شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد و اودیسۀ هومر، به عنوان بسترهای مناسبی برای انعکاس باورها و بنیانهای فکری دو سرزمین،نگارنده را بر آن داشت تا از طریق مقایسۀ این دو اثر و میراث کهن فکری و فرهنگی این دو تمدن به نقش زنان در فرهنگ و جامعه و در پی آن،در حماسهها بپردازد و با تبیین کارکرد آنها،تأثیراتشان را در مسیر سازندگی یا فتنهانگیزی جامعه ارزشیابی کند تا در پایان آشکار گردد که به راستی شخصیت زن به عنوان عنصری از عناصر اجتماع در حماسههای مورد بحث چه بازتابی داشته و پیشینۀ این بازتابها در تاریخ ملی آن فرهنگها کدام است؟ نگاهی گذرا به زن در اندیشۀ ملی و حماسی ایران اگر حماسه را بازتاب پهلوانیها و قهرمانیهای یک قوم و ملت بدانیم، بهیقین اندیشۀ رایج در جامعه،نمود خود را در این گونۀ ادبی آشکار میسازد.
کنون گر پذیری تو را بندهام دل و جان به مهر تو آگندهام(همان،ج 7:1373 و 1374) یا مالکه،دخت نوبهار و نوۀ نرسی،که به واسطۀ زناشویی طایر غسانی پس از حمله به تیسپون،به دنیا آمد نیز با پیروی از نیمۀ ایرانی خویش، خود از شاپور دوم(شاپور ذو الاکتاف)خواستگاری میکند: بگویش که با تو ز یک گوهرم هم از تخم نرسی کند آورم همان نیز با کین نه هم گوشهام که خویش توام دختر نوشهام مرا گر بخواهی حصار آن توست چو ایوان بیایی نگار آن توست(همان،ج 7:1450) اما در جامعۀ باستان یونان که از جوامع مرد سالار تمام عیار بوده است تا آنجایی که حتی پدران خانواده قادر بودند کودکان خویش را بر قلهها به هلاکت برسانند یا در پیشگاه خدایان قربانی کنند،به یقین دختران اقبال بیشتری در این زمینه داشتند؛بنابر این نمیتوان چنین نمونههایی را مشاهده نمود.