چکیده:
مقاله حاضر براساس گفتمان کتاب چهل نامه ی کوتاه به همسرم، از نادر ابراهیمی با رویکرد نشانه- معنا شناسی نگاشته شده است. چنین رویکردی با نشانه ها به صورت منفرد سروکار ندارد، بلکه هر نشانه در تعامل با مجموعهای از نشانه ها قرار گرفته و این تعامل جریان معناسازی گفتمان را رقم میزند. موضع اصلی در این نگرش این است که نشانه و معنا هیچ کدام به تنهایی کارآیی ندارند. همانگونه که نشانه به حضور معنا هویت میبخشد، معنا نیز حضور نشانه را تقویت میکند. نکته مهم این است که نشانهها در فرآیندی تعاملی به معناآفرینی منجر میشوند. نظام های گفتمانی که چنین نشانههایی را در خود میپرورانند پویا و دارای معناهایی از پیش تعیین نشده هستند. تداوم معنا در این گفتمانها تابع چه کارکردهایی است ؟ اعتقاد ما بر این است که تداوم معنا در چهل نامهی به همسرم تابع کارکردهای حافظهای،واسطهای و جسمانهای است. اما این کارکردها همواره از ویژگیهایی تنشی، عاطفی زیباییشناختی و نمودی برخوردارند. نقش این ویژگیها در تداوم معنا چیست ؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی کارکردهای نشانه- معنایی است که سبب تداوم معنا در گفتمان مورد نظر میگردند. همچنین این پژوهش نشان خواهد داد که مطالعة معنا بدون در نظر گرفتن همة ابعاد گفتمانی که جریان معناسازی در آنها شکل میگیرد، غیرممکن خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"چگونگی تداوم معنا در چهل نامۀ کوتاه به همسرماز نادر ابراهیمی حمید رضا شعیری* دانشیار گروه آموزش زبان فرانسه دانشگاه تربیت مدرس دینا آریانا کارشناس ارشد زبانشناسی چکیده {IBاین مقاله براساس گفتمان کتاب چهل نامۀ کوتاه به همسرم از نادر ابراهیمی،با رویکرد نشانه-معناشناسی نوشته شده است.
هرچند از نظر ما،معنا و ارزش یکسان نیستند،سوسور آنها را یکسان میپندارد وارزش را جوهر زبان میداند؛به همین دلیل هم اعتقاد دارد هر ارزشی میتواندارزشهای جدیدی خلق کند و همین امر موجب باز تولید معنا میشود.
تقاضایگفتهپرداز این است که این ویژگی-که انتظاری مثبت(پساتنش)ایجاد کرده-به آیندهمنتقل شود؛یعنی انتظار و امیدی به آینده فعال میشود که خود این انتظار به دلیل اینکهسوژه را همواره در وضعیت پویا(پرسپکتیوی باز)قرار میدهد،به تداوم معنا کمکمیکند.
همۀ این استدلالها سبب شکلگیری وضعیتزیبایی شناختیای میشود که در آن،سوژه کنشگری است که کنش او تعریفیغیرفیزیکی پیدا کرده،به کنشی استعلایی و به هوشیاری عاطفی تبدیل شده و اینهوشیاری تداوم معنا را ممکن کرده است.
رابطۀ اتیک1(سلوکی-مرامی)و نقش آن در تداوم معنا این رابطه یکی از ویژگیهای مهم رابطۀ دو سطح زبانی است که براساس آن،روابطبین کنشگران تنظیم میشود.
» در اینجا ما با نوعی رابطه بین«من»و«دیگری»روبهروییم که به دلیل ویژگی تنشی(«سختترین»و«دشوارترین»)آن نمود تشدیدی را میسازد؛یعنی طی دشوارترینکنشها«من»همواره«تو»را تحت حمایت خود قرار داده و همین باعث شده است تامن به اسطورهای از حضور در کنار دیگری(تو)تبدیل شود.
به دلیل همین تزریقاست که سوژه یا کنشگر گفتمانی زمان و مکان عینی و فیزیکی را پشت سر میگذاردو فضایی متافیزیکی را بنا میکند تا بتواند به واسطۀ آن و با حضوری«زرورقی»استعلابیابد؛ضمن اینکه بر اثر استعلایی شدن،هر نشانهای را به نشانهای کمال یافته تغییر دهدتا به این ترتیب معنا تداوم یابد."