چکیده:
این مقاله قصد دارد الگوی داستانی نمایشنامۀ داستان دور و دراز سفر سلطان به... دیار فرنگ را با روش فراداستاننگارانهای که در ادبیات داستانی پسامدرن رایج شده است، مطابقت دهد. فراداستان حاصل رواج دیدگاهی در ادبیات است که در مخالفت با نحلۀ رئالیسم ادبی، میکوشد تا چارچوب ارجاع داستان به واقعیت را مورد شک قرار دهد. در این نوع از داستان، عناصر داستانی مانند طرح، شخصیت، زمان و مکان جایگزینی از واقعیتهای فرضی نیستند؛ بلکه تنازع دائمی میان هنر و واقعیت در آن، اینبار به سود هنر خاتمه مییابد و واقعیت بهصورت تابعی از دنیای مستقل و قائمبهذات داستان درمیآید. نمایشنامۀ داستان دور و دراز سفر سلطان... نوشتۀ محمد چرمشیر، شرح سفر سلطانی به فرنگ نیست؛ بلکه تلاش نویسنده را برای دستیابی به تجربهای فراداستانی در متنی نمایشی نشان میدهد. این اثر داستانی است دربارۀ فرایند برساختن داستان و کاوشی است درباب اجزای روایتی. در این نمایشنامه، مباحثی مانند شخصیتها، ساختار طرح، حدود اختیار راوی و شیوههای روایت، دیگر جزء پنهانی برای بازگو کردن داستان و بیان معنا نیستند؛ بلکه خود داستاناند. برجستهسازی زبان، ارجاع کنایهآمیز یا هزلگونه به متون ادبی و نمایشی دیگر و درنهایت ساختن تاریخی مجعول و دستکاریشده، خواننده را به تجربۀ شیوههای جدید روایتگری و همزمان، ادراکی متفاوت با تاریخ دعوت میکند.
خلاصه ماشینی:
"از نظر او،طرح،شخصیت،شیوۀ نمایش زمان و مکان و نیز طرز استفاده از زبان،عناصری بودندکه نویسندگان بیش از همه با تغییر در آنها،توانستند گونهای نو با نام رمان راپایهگذاری کنند(وات،1386:13-15) نویسندگان داستانهای واقعگرا برای پیریزی طرح نوین داستانی،اسطوره،تاریخ،افسانه و ادبیات گذشته را کنار نهادند و تجربۀ فردی را محور داستان قرار دادند.
برخلاف داستانهای واقعگرا که در آنها از زبان برای نامیدن اشیاء و پیشبردرویدادها استفاده میشود،فراداستان توجه خواننده را به این حقیقت جلب میکند کهزبان فقط از مجموعۀ قالبهایی تهی تشکیل نشده است که با معنا اشباع شود؛بلکهزبان آنچه را که میتوان به بیان آورد و درک کرد شکل میدهد.
برای مثال،در«رمانهایدایرۀالمعارفی»-آنچنان که کالوینو12از آن نام میبرد و خود نیز تجربیاتی درآن دارد-کل اثر نوعی تفحص است در باب«کلمات»:وزن واژهها،تعدد معانی و یا ریشهیابیآنها(کالوینو،1375:66)اما در مورد داستان میتوان گفت در وجه فرازبانی،داستان بهداستانی در مورد چگونگی روند ساخت خود و نیز تحقیقی در باب عناصر درونیداستان تبدیل میشود:بحث از شیوههای روایت،جایگاه راوی و نحوۀ پیشبرد داستان.
فراداستان سفر سلطان به روایت مر مشکوک نگاهی به عنوان کامل این نمایشنامه(داستان دور و دراز و فراموشنشدنی و سراسر پندو اندرز سفر سلطانابن سلطان و خاقانابن خاقان به دیار فرنگ به روایت مرد مشکوک)نشان میدهد این نمایشنامه«داستان»سفر سلطان به فرنگ نیست؛بلکه تلاش نویسندهبرای دستیابی به تجربهای فراداستانی در متنی نمایشی است.
#اگر مرگ داه است،بیداد چیست#ز داد این همه بانگ و فریاد چیستS}(چرمشیر،1384:37) همچنین،در نمایشنامه موارد بسیاری از اختلال در نظم زمانی و زمان پریشیبهچشم میخورد:خبر برنده شدن فردوسی در روزنامۀ صور اسرافیل آمده است؛مادرفولادزره دوربین به دست دنبال امیرارسلان میگردد و هم زمان،:با شاه پیتزا میخورد؛شاه از مادر فولادزره دارای فرزند میشود و بلافاصله راهی سفر میشود،اما پیش ازآن بازوبندی بر بازوی او میبندد."