چکیده:
موضوع سیادت شیخ صفیالدین اردبیلی، جد اعلای پاشاهان صفوی، در مطالعه و بررسی حکومت صفوی بسیار مهم است. آیا شیخ صفی سید بود و ادعای سیادت فرزندان و فرزندزادگان وی، به ویژه زمانی که اسماعیل یکم حکومت و پادشاهی ایران را به دست گرفت و با دو قدرت اهل تسنن در غرب ایران (امپراتوری عثمانی) و در شرق ایران (دولت ازبکان) شروع شد و سران آن دو دولت بارها به سیادت صفویان تاختند، راست و واقعی است یا این نیز سیاسیکاری بوده و برای به دست آوردن حمایت ایرانیان شیعی در برابر تهاجم دو دولت سنی مذهب صورت گرفته است؟ این مقاله میکوشد پاسخی بر پایه تحقیق علمی – تاریخی مبتنی بر اسناد و یافتههای گذشتهنگاری تقدیم دارد.
خلاصه ماشینی:
"بخارایی معاصر شیخ صدرالدین بوده و در قصیده یادشده که حدود سالهای 750ق، یعنی یک قرن و نیم پیش از ظهور سلسه صفوی و در روز میلاد پیامبراکرم( سروده شده میگوید: میرود قافلــه عمــر رفیقــا به شتــاب روز مولود رسول اسـت خـدا را دریاب شاعر پس از سرودن بیتهایی، این چنین به مدح شیخ صدرالدین میپردازد: خلف حضرت او خواجه هفت اقلیـم اســــــتخواجه صدرالدین سلطان طریقت که به شرح آنکه سرحد جهان راست حریمش محرابکشـف اسرار حقیقت کند از راه صـواب تا آنجا که از غیاب به خطاب التفات کرده، گوید: ای کریمی که کف کافیت از خوان کرمهادی ملت اسلامی و از دار سلامفایض از نور رسول است به سوی امت پیل با پشه همی بخشد و عنقا به ذبابمیرسد ذات تو را سلمک الله خطابطبع فیاض تو در گوهر بحرالانساب 297 هرچند بیت اخیر صراحت در سیادت شیخ صدرالدین ندارد اما مؤید این معنای میتواند باشد.
در دیوان شاه اسماعیل چنین میخوانیم: سرور مردان علی نون آلی یم اولادی یمآل و اولاد سرور مردان علی هستمآچارام دین محمد مذهب جعفر یقین دین محمدومذهب جعفری را رسمیت میدهم تاج دولدول ذوالفقار شاه مردان منده دورتاج دولدول و ذوالفقار شاه مردان پیش من استلا فتی الا علی، بو سر پنهان منده دورسر پنهان لا فتی الا علی پیش من است 322 دشمن خطرناک شرقی، ایران یعنی ازبکها نیز که با حکومت صفوی و مذهب تشیع عداوتی خشن و خونین نشان میدادند، شکی در سیادت اعقاب شیخ صفیالدین نداشتند."