چکیده:
با توجه به اینکه تعهد شاعر چیزی جز مسئولیتپذیری او نیست، انتقاد از ریاکاران و ظاهرسازان از دیرباز، زبان و کلام شاعران و نویسندگان را که نسبت به جوامع انسانی احساس تعهد میکردند تحت تأثیر قرار داده است. یکی از شیوههای انتقاد شاعران، استفاده از شیوه یا نوع ادبی طنز است. میتوان گفت در این مسیر زبان طنز بهترین وسیله است، زیرا که؛ طنز ادبی کلامی است هنری و خندهانگیز که ضمن انتقاد، هدفش اصلاح جامعه و یک اندیشه یا باور نادرست است. از شاعران موفقی که در ادب پارسی توانسته است از این شیوه بهرهی کافی و وافی ببرد، ملکالشعرا غزالی مشهدی است. طنز غزالی غالبا نقد اجتماعی است که شامل: انتقاد از اخلاق ریاکاران و شیوهی زندگی معاشرت افراد به ظاهر خوشعمل و نیکوکار است که با تظاهر به تقوی و پرهیزگاری به مخالفت با عشق و محبت قلبی میپرداختهاند. غزالی از اینکه زاهدان ریاکار، عقل را در خدمت خواهشهای نفسانی قرار دادهاند آزرده است و چنین عقلی را نکوهش میکند ولی رندی را که با آزادگی، پاکی و زیرکی و عشق و دلدادگی همراه است میپسندد. طنزهای غزالی از افراد و جامعهای که ساختارهای بنیادین آن با ساختارهای عارفانهی غزالی تضادی عمیق دارد، کاملا هماهنگ است.
خلاصه ماشینی:
"شفیعیکدکنی در خصوص این ویژگی میگوید: «اما چرا این شعر سیاسی، طنز خویش را همواره به عنصری از عناصر مذهب گره میزند؟ زیرا حکومت عصر، قدرت خویش را به مذهب و عناصر اعتقادی مردم گره زده است و در عمل بیش از حکومتهای دیگر از زبان مذهب و از نیروی اعتقاد مردم میخواهد به نفع خویش استفاده کند»(شفیعیکدکنی،313:1386) 3-4- شیخ غزالی، خرقهپوشان و دلقپوشان را غیر قابل تحمل میداند و زهد این زهدفروشان و مدعیان را که باعث نابودی دین میشود را به باد انتقاد گرفته و مورد تمسخر و ریشخند قرار داده است: چند زنـد شیخ شهـر طعنهی زنـار مـا سبحهی او هم کم از رشتـهی زنـار نیست (غزالیمشهدی،93:1388) گرچه شد ای شیخ شهر، خاک زاشک تو گل حیف که محکم نکرد رخنهی دین تـو را (همان:67) ای شیـخ شهـر، باده کشانیـم، جمع سـاز دامـان زهـد خویش کـه آلـودهایم مـا (همان:75) گـو شیخ مـا به روضهی دارالسـلام رو او را به کوی میکده جـا نیست والسلام (همان:243) دیگر نمونههای طنز در غزلهای غزالی که با "شیخ" ریاکار و شهرتجوی و ..."