چکیده:
پاکستان به عنوان یکی از مهمترین کشورهای اسلامی، در سه دهه اخیر کانون فعالیت بسیاری از جریانهای افراطگرا در منطقه جنوب آسیا تلقی شده است. تحولات مهم داخلی، منطقهای و بینالمللی از جمله اجرای برنامه اسلامیسازی ژنرال ضیاءالحق، انقلاب اسلامی ایران، جهاد اسلامی علیه شوروی و اشغال افغانستان و حمله امریکا به افغانستان در سال 2001، تاثیرات عمیقی بر رشد افراطگرایی در پاکستان داشته است. در سال 2010 سیلی سهمگین، پاکستان را درنوردید که حدود بیست درصد از کل مساحت این کشور را زیر آب برده و این کشور نابسامان از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را با چالشها و معضلات جدید و بغرنجتری روبرو ساخت. این مقاله در پی آن است تا بازتاب ها و تاثیرات بحران سیل ویرانگر 2010 پاکستان را بر افراطگرایی در این کشور مورد بررسی قرار دهد. در این ارتباط ابتدا به بررسی مفهوم افراطگرایی پرداخته و ویژگیهای این پدیده را مورد بحث قرار خواهیم داد. سپس به طبقهبندی مهمترین گروههای افراطی پاکستان پرداخته و در نهایت نیز با بررسی پیامدهای اقتصادی و سیاسی سیل پاکستان به این نکته خواهیم پرداخت که این بحران، علاوه بر اینکه عزم و همگرایی گروههای اسلامی این کشور را برای کمک به مردم مناطق سیلزده بیشتر کرده است؛ به دلیل موج نارضایتی عمومی و نابسامانی که آن را به دولت نسبت می دادند، باعث رشد افراطیگرایی در بخشهای مختلف جامعه پاکستان نیز شده است.
خلاصه ماشینی:
"به این نکته مهم اشاره میکنیم که این بحران، علاوه بر اینکه عزم و همگرایی گروههای اسلامی این کشور را برای کمک به مردم مناطق سیلزده بیشتر کرده است؛ به دلیل موج نارضایتی عمومی و نابسامانی که آن را به دولت نسبت میدادند، باعث رشد افراطیگرایی در بخشهای مختلف جامعه پاکستان نیز شده است.
برای نمونه، الطاف حسین رهبر قومی مهاجرین کراچی که در لندن سکونت دارد علیرغم اینکه اعضای حزبش در دولت مرکزی و دولت ایالتی سند حضور دارند، با انتقاد شدید از دولت زرداری، از ژنرالهای ارتش به صورت صریح درخواست کرد که به داد مردم سیل زده پاکستان رسیده و بخاطر مردم هم که شده حکومت نظامی برقرار نمایند(Kronstadt and others, 2010: 21) نواز شریف رهبر حزب مسلم لیگ (شاخه نواز) نیز که دولت ایالتی پنجاب را در اختیار دارد، دولت مرکزی را شدیدا مورد انتقاد قرار داده و به بیلیاقتی متهم نموده است.
به هر حال، سیل پاکستان علاوه بر اینکه همگرایی بعضی از گروههای سیاسی پاکستان را بیشتر کرده، به رشد بنیادگرایی نیز بیشتر دامن زده؛ چرا که شکنندگی دولت پاکستان در مهار بحران، بهترین فرصت را به این گروهها داده است تا از میان جوانان و نوجوانانی که خانواده خود را در سیل از دست دادهاند و فقر به آنها مجال فکر کردن نمیدهد، عضوگیری کنند و عملیاتهای انتحاری بیشتری را با کمک این اعضای جدید و رادیکال که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند، برنامه ریزی کنند."