چکیده:
با گسترش اسلام در سرزمین ایران، فاتحان مسلمان در پی فتوح دیگر به سرزمین های جدیدی دست یافتند که از نظر دینی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با سرزمین هایی که تا آن روز فتح کرده بودند، متفاوت بودند. یکی از این ممالک، سرزمین هندوان بود. اگر چه از دورهی خلیفهی دوم حملاتی برای فتح هند توسط سرداران اسلامی صورت میپذیرفت اما ورود اسلام به طور عام و برای ایجاد ساختار سیاسی به سرزمینهای شمال غربی هند، واقع در ایالت سند در دوره ولید بن عبدالملک آغاز شد. این تحقیق با طرح این مساله که تفاوت زمانی از صدر اسلام و همچنین رویارویی مسلمانان با مردمانی به غیر از مردمان حکومت های در حال افول نظیر ساسانیان که روند افول حکومت و دینشان از مدت ها پیش آغاز شده بود، فضای تاریخی بحث را رقم میزند. ماهیت فتوح هند هم به دلیل تفاوت نگرش امویان با خلفای راشدین و هم تفاوت جغرافیایی و ساختار محلی و منطقهای که هند نسبت به سایر نقاط فتح شده توسط مسلمین داشت، متمایز بود. این تحقیق بر این فرض است که شکل و ماهیت فتوح سرزمینهای فتح شده در شمال غربی هند از نظر نظامی، اقتصادی، دینی و اداری با دیگر سرزمینهای فتح شده متفاوت بوده است و موج اصلی این فتوح که از دوره ولید بن عبدالملک آغاز شده بود و محمد بن قاسم ثقفی مجری آن بود تا تشکیل حکومتهای مستقل شرق خلافت از جمله صفاریان دست نخورده باقی ماند. در این دوران شکل اداره این سرزمین و چگونگی استقرار مسلمین در این نواحی همراه با وقایع توام با جنگ و مصالحه میان هندوان و مسلمین به صورت یکنواخت ادامه داشته است.
خلاصه ماشینی:
"این تحقیق بر این فرض استوار است که فتوح یک قرنه مسلمین در این نواحی ویژگی های خاصی به خود گرفت و به همین سان پیآمد این فتوح برای مسلمانان و هندوان در طی این دو مرحله تغییرات اساسی داشته است و مسلمین در مرحله دوم فتوح که با سیاست امویان اداره میشد، بعد از نتایجی که از مرحلهی اول فتوح اسلامی به دست آمد، سعی در تغییر روش و رفتار کلی خود نسبت به ممالک مفتوحه هندوستان با توجه به ساختار دینی و طبقاتی جامعه هندوان، داشتند.
قتیبة بن مسلم باهلی ترکستان را در نوردید، موسی بن نصیر به همراهی طارق بن زیاد از جبال پیرنه عبور کرد و به خاک فرانسه قدم اسلامی گذاشت، و محمد بن قاسم ثقفی نیز شمال غربی هند را به تصرف در آورد که رهبری و هدایت این فتوح از نظر انسجام قابل توجه بود (محمود،1972 :209) از مجموع روایات چنین بر میآید که آرامش و ثبات سیاسی حوزه حکومت اسلامی در عهد ولید بن عبدالملک، در راهاندازی این لشکرکشی منظم و گسترده مؤثر بوده است.
بلاذری نوشته است که پس از فتح دیبل، محمد بن قاسم مسجدی در این شهر بساخت و نیز محلهای برای مسلمانان بنا کرد و 4000 تن از آنان را در آن جای داد (بلاذری: 427 )و این مساله تنها به جذب طبقات پایین جامعهی هندی به اسلام منجر شد(گودوین،1383: 42 ) و طبقات عالیهی هندی علاقهی چندانی به پذیرش اسلام و دست برداشتن از دین، آداب و رسوم اجدادی خود، نشان ندادند و آنان با توجه به توان اقتصادی با پرداخت جزیه رضایت فاتحان را جهت حفظ دین خود کسب میکردند و این دلیلی بود بر طولانی شدن روند اسلام آوری هندوان."