چکیده:
قوم سبت یکی از اقوام یهودی بوده است که بر اثر تقلید کورکورانه از پدران و گذشتگان خود حدود خداوند را نادیده گرفتند و از آزمایش الهی مبنی بر صید نکردن ماهی در روز شنبه سربلند بیرون نیامدند، درنتیجه به عذاب مسخ گرفتار شدند. این عذاب به لحاظ ناشناخته و شگفتانگیز بودن در میان عذابهای الهی برجسته تراست، از همین رو سؤالات بیشتری نیز دربارۀ آن مطرح شده است. با تحقیق و دقت در قرآن، حدیث و آرای دانشمندان روشن میشود که منظور از مسخ مورد بحث، مسخ جسمانی و ظاهری است و ادعای این که این مسخ، مسخ دلها بوده یا از باب مثل بیان شده است، نمیتواند درست باشد. برهمین اساس و با تکیه بر نتایج این پژوهش میتوان ادعا کرد که نظریۀ مجازی بودن عذاب های الهی اعم از اعتقاد به نمادین بودن یا مجازی بودن زبان آنها برای تهدید هدایتگرانۀ بشر، دست کم در مورد عذاب مسخ پذیرفتنی نیست.
خلاصه ماشینی:
"به رغم آن که ظاهر آیات قرآن کریم و روایات اسلامی حکایت از وقوع عذاب بر اصحاب سبت و تاریخی بودن این داستان دارد، از زمان تابعین به این طرف، دیدگاههای دیگری نیز در این باره مطرح شده است که همگی تفسیر و قرائتی غیر ظاهر برای آیات مربوط عرضه کردهاند.
در این نوشتار پس از معرفی اجمالی داستان عذاب مسخ و قوم سبت، تلاش خواهیم کرد تا به این پرسش پاسخ دهیم که آیا آیات قرآن بر این امر دلالت دارند که چنین عذابی با همین معنای ظاهریاش اتفاق افتاده، یا وحی الهی با چنین ادبیاتی صرفا در صدد تحقیر قوم سبت است، یا بر مستولی شدن حیوانیت بر قلب آنها حکایت دارد یا بر قدرت خداوند بر تصرف در عالم تأکید میکند.
لذا، میان میمون بودن و خسوء، که حقارت وطرد شدن است، جمع کرده است (زمخشری 1407: ج1، 147)، درحالیکه اگر منظور فقط مسخ باطنی بود، میتوانست در قالب لفظ دیگری یا لفظ خاسئین به تنهایی بیان شود وچه نیازی داشت که تعبیر میمون به کار گرفته شود؟ به گفتۀ یکی از مفسران، «وصف خاسئین برای جدا کردن آنها ازسایر میمونهاست، زیرا میمون به حکم میمون بودن از رحمت خداوند رانده ومطرود نیست، چون میمون آفریده شده وگناهی ندارد تا رانده شود» (صادقی تهرانی 1365: ج11، 368).
1ـ سنت نبودن مسخ ظاهری درتفسیر مراغی از قول محمد عبده آمده: «خداوند هر گنهکاری را مسخ نمیکند تا در نتیجه آن از نوع انسانی خود خارج شود، زیرا این عمل سنت خداوند در مورد مخلوقاتش نیست، و سنت خدا هم درمورد همه یکسان است، پس همانگونه که با پیشینیان برخورد کرده است با پسینیان هم برخورد میکند» (مراغی ]بیتا[: ج1، 140ـ139)."