چکیده:
تمایل گسترده آحاد مردم به نیل به دموکراسی و مشارکت آنان، به ویژه زنان در امور
سیاست، یکی از شاخصهها مهم جهانی شدن در ابعاد سیاسی است.بنابراین مشارکت زنان در
همهی فعالیتهای اجتماعی مانند سیاست ضروری است، به نحوی که میتوان گفت اقلیت
بودن زنان در امور سیاسی، موجبات ناتمامی دموکراسی را در جامعه فراهم میکند.هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان تمایل به مشارکت سیاسی زنان پاسخگو از یک سو،
و بررسی رابطهی میزان تحصیلات، نوع اشتغال و طبقه اجتماعی پاسخگویان با میزان
تمایل به مشارکت سیاسی از سوی دیگر است.در یک نمونهگیری تصادفی 218 نفر از زنان
شاغل و خانهدار در شهرستان بندر عباس به عنوان افراد مورد مطالعهی تحقیق انتخاب
شدند.یافتههای پژوهش، نشانگر تمایل زیاد زنان ایرانی به مشارکت در امور سیاسی حتا
در مناطق محروم کشور مانند بندر عباس است.درعین حال، میزان مشارکت زنان پاسخگو بر
حسب میزان تحصیلات، نوع اشتغال و طبقهی اجتماعیشان تفاوت معنادار دارد.بدین صورت
که با بالا رفتن سطح تحصیلات و در مقابل، اشتغال در مشاغلی که نیازمند سطوح بالای
تحصیلی است سطح مشارکت زنان افزایش یافته و بیشترین میزان مشارکت سیاسی در میان
زنان طبقهی متوسط دیدهشدهاست.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود)جدول 3-توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب طبقهی اجتماعیهمانگونه که اشاره شد، در این مطالعه، مشارکت سیاسی به سه بخش جهتگیریهای ارزیابانه، عاطفی و شناختی تقسیم شدهاست که جدول 4 توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان را بر اساس میزان مشارکت سیاسی آنان در این سه بخش نشان میدهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)جدول 8-توزیع فراوانی و درصد جهتگیریهای سهگانهی پاسخگویان در مشارکت سیاسی بر اساس طبقهی اجتماعی آنانجدول 9-توزیع فراوانی و درصد میزان مشارکت سیاسی پاسخگویان بر حسب طبقهی اجتماعیاشتغال زنان یکی از شاخصهای مهم توسعهی انسانی در جوامع بشری محسوب میگردد که کیفیت و کمیت آن بر ابعاد گوناگون توسعه و پیشرفت در هر جامعهئی تأثیر میگذارد.
عمدهترین متغیر مطالعه، میزان مشارکت سیاسی زنان است و میزان تحصیلات، نوع اشتغال و طبقهی اجتماعی پاسخگویان نیز به عنوان دیگر متغیر اساسی در این پژوهش مورد سنجش قرار گرفت.
همچنین نتایج تحقیق نشانگر این است که تمایل زنان ایرانی پاسخگو، حتا در مناطق محروم کشور مانند بندرعباس به مشارکت در امور سیاسی در هر سه جنبهی شناختی، ارزیابانه و عاطفی در سطح بالا قرار دارد و بیشترین تمایل به مشارکت سیاسی در میان پاسخگویان، مربوط به جهتگیریهای عاطفی آنان است.
به نظر میرسد که نتایج مطالعه با رد رویکردهای زیستشناختی که بر اساس آن ویژگیهای زنانه با سیاست مناسبت ندارد نشانگر این نکته است که هر چه سطح عوامل اجتماعی-فرهنگی مانع مشارکت زنان در عرصه زندگی اجتماعی کاهش یافته، زنان ایرانی با افزایش سطوح تحصیلی و حضور در عرصههای عمومی، مشارکت سیاسی بیشتری از خود نشان دادهاند."