چکیده:
یکی از مسائل پیچیده در ادله ی اثبات دعوا در حقوق اسلامی و حقوق موضوعه، مساله ی تعارض اصل و ظاهر است؛ هرگاه ظاهر از ادله ی مشهور شرعیه و امارات منصوب از سوی شارع باشد، مانند خبر واحد، شهادت و اقرار، در تقدم آن بر اصل تردیدی نیست؛ اما اگر ظاهر مستفاد از قرائن، عرف و عادت، غلبه و شیوع و امثال آن باشد، میان فقها و حقوق دانان در تقدم ظاهر یا اصل اختلاف است. به نظر می رسد مشهور فقها در مقام تعارض اصل و ظاهر، ظاهر را بر اصل مقدم می دانند؛ با این وجود مصادیقی یافت می شود که در آن اصل بر ظاهر مقدم است. علت این است که بسیاری از فقها صرفا به ظاهری که مورد تایید شارع است، اعتماد می نمایند. در این نوشتار با بررسی مصادیق تعارض اصل و ظاهر، تقدم اصل بر ظاهر نتیجه می شود.
خلاصه ماشینی:
"این قسم از ظاهر نیز بر دو گونه است:ظاهری که دلیل شرعی و قانونی بر اعتبار و حجیت آن وجود دارد مانند بینه و اقرار در موضوعات،کتاب و سنت در احکام،به اتفاق علما ظاهری که مستند به ادله و امارات معتبر است،در مقام تعارض اصل و ظاهر بر اصل مقدم میشود و اختلافی در آن نیست(مراغهای،1417،ج 2:597؛جبعی عاملی، 1416:301-300).
وکالت برای تعارض ظاهر و اصل در عقد وکالت میتوان این فرض را مطرح کرد که هرگاه فرد«الف»زوجهی فرد«ب»را با ادعای وکالت از او در حضور جمعی از معروفین شهر طلاق داده،سپس با اتمام عده با او در همان شهر ازدواج کند و فرزند پدید آورند؛درحالیکه«الف»شوهر خواهر«ب»نیز باشد و پس از ازدواج«الف»با مطلقه«ب»،خواهر«ب»را طلاق داده باشد،منشأ عداوت و خصومت شده و پس از پنج سال از تاریخ طلاق مذکور،«ب»علیه«الف»طرح دعوا کرده و مدعی شود که وکالت به او نداده و زن را هنوز زوجهی خود میداند و«الف»نیز دلیلی بر وقوع وکالت نداشته باشد،آیا بر بقای زوجیت باید از«ب»دلیل خواست،یا آنکه برای حدوث وکالت باید از«الف»مطالبهی دلیل نمود(گیلانی قمی،بیتا،ج 2:29)؟ ادعای داشتن وکالت در طلاق از سوی«الف»مؤید به ظاهر و مستفاد از امارهای قضایی است؛امارهای که مشتمل بر این قرائن است:وقوع طلاق در حضور معروفین شهر؛گذشت پنج سال از ازدواج وکیل با زوجهی موکل بدون اعتراض موکل با وجود دوستی بین وکیل و موکل و اینکه وکیل شوهر خواهر موکل نیز بوده است و سرانجام طلاق خواهر موکل از سوی وکیل،که موجب و انگیزهی خصومت و دعوا است."