نویسنده: مظفری، آیت ؛
حصون بهمن و اسفند 1390 - شماره 34 (15 صفحه - از 66 تا 80 )
کلیدواژه ها: اسلامی سیاسی قرآن انقلاب اسلامی خدا عمل امامخمینی
اشاره در سه شمارة گذشتة این مقاله پس از تبیین مفاهیم به بیان و توضیح شاخصهای اصولگرایی در دو سطح اندیشه و اخلاق پرداختیم. اینک در این بخش از مقاله به شاخصهای اصولگرایی در سطح عمل و رفتار میپردازیم. در این قسمت پس از بیان مختصر مطالبی در اهمیت و نقش عمل و رفتار، نوزده شاخص مهم آن بیان و توضیح داده میشود. اهمیت و نقش عمل و رفتار در زندگی فردی و سیاسی در مباحث گذشتة این مقاله، در جای خود به اهمیت فکر و اندیشه و نقش آن در جهتدهی زندگی انسان به سوی خیر و شر سخن گفتیم. سپس در توضیح شاخصهای اصولگرایی، جایگاه و اهمیت اخلاق، گرایشات و صفات خوب و بد را در زندگی انسان یادآور شدیم. این نکته بیان شد که سلامت در اندیشه و اخلاق، اصل مسلم و بیچون و چرا دربارة یک انسان اصولگراست. اینک لازم است بیان کنیم که با وجود اهمیت و نقش بالای اندیشه و اخلاق در زندگی فردی و بویژه در زندگی سیاسی، عمل و رفتار آدمی است که تجلیبخش اندیشه و اخلاق اوست. در واقع ثمرات و دستاوردهای اندیشه و اخلاق در رفتار افراد، احزاب، جناحها، جریانها و دولتها آشکار میشود. عمل و رفتار است که نشان میدهد چه کس یا گروه و دولتی صادق و کدام یک کاذب یا منافق است. تضاد افکار و گفتار و اخلاق با عمل و رفتار و یا همسویی آنها با هم، ماهیت واقعی یک فرد یا گروه و جریان سیاسی را بر دیگران آشکار میکند. بنابراین هر آنچه در سطح اندیشه و اخلاق به صورت بالقوه و استعداد وجود دارد، در عمل و رفتار، فعلیت خود را نشان میدهد. قرآن کریم مؤمنان را از تضاد گفتار با عمل نهی میکند و آن را موجب خشم خداوند میداند، بنابراین به هیچ وجه شایسته و پذیرفته نیست که یک اصولگرای حقیقی خلاف آنچه در سر دارد و صفات نیکی که به آن اعتقاد دارد، عمل کند. خداوند میفرماید: یا أیها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون (صف: 3) ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید! در سورة بقره نیز میخوانیم: أتأمرون الناس بالبر وتنسون أنفسکم وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون (بقره: 44) آیا مردم را به نیکی امر میکنید اما خودتان را فراموش مینمایید با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟! در احادیثی هم که از معصومان به ما رسیده است، جایگاه بلند عمل و رفتار آشکار است؛ آنجا که فرمودهاند: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» یعنی مردم را به غیر از زبان ـ با عمل ـ به اسلام فراخوانید. همچنین است نقش مضاعف تأثیرگذاری عمل از سوی افراد مدعی ایمان و اصولگرایی در دیگران. به این معنا که عمل و رفتار مثبت و نیکو تأثیر دوچندان در جامعه دارد و به عکس، عملکرد منفی ضربات دوچندان به جامعه میزند. امام صادق میفرماید: ان الحسن من کل احد حسن و انه منک احسن لمکانک منا وان القبیح من کل احد قبیح وانه منک اقبح. کار خوب از هر کسی که باشد خوب است اما از شما که جایگاهی نزد ما دارید پسندیدهتر است و نیز کار بد از هر کسی که باشد بد است اما از شما زشتتر است. بر این مبنا یک اصولگرا که خود را خدمتگزار اسلام و انقلاب و نظام اسلامی میداند و در نزد رهبری، دولت و جامعه اسلامی، جایگاهی ارزشمند دارد لازم است به شدت مراقب رفتار و گفتار خود باشد. چنین کسی هر اندازه نیک عمل کند و عمل صالح از خود یادگار بگذارد آبروی اسلام و انقلاب و نظام را دوچندان تقویت میکند و چنانچه رفتارش مغایر با اندیشه و اخلاق اسلامی باشد، ضربات کاری بر ارکان نظام و جامعة اسلامی وارد میکند. این نکته برای هر آن کسی که جایگاهی در نظام اسلامی دارد صادق است. با توجه به این حقیقت است که قرآن کریم در سورة احزاب میفرماید: ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و این برای خدا آسان است و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دوچندان خواهیم ساخت و روزی پرارزشی برای او آماده کردهایم. (احزاب: 30 ـ 31) در ادبیات ما نیز گفتهاند که: به عمل کار برآید به سخندانی نیست و نیز چه نیکو گفتهاند که: دو صد گفته چون نیم کردار نیست. با این وصف این پرسش طرح میشود که شاخصهای اصولگرایی در سطح عمل و رفتار چیست؟ در ادامة بحث به بیان این شاخصها و توضیح مختصر آنها میپردازیم. شاخصهای اصولگرایی در سطح عمل و رفتار 1. افتخار به اسلام و دفاع از ارزشهای اسلامی: اصولگرای حقیقی از اینکه مسلمان است به خود میبالد و بدان افتخار میکند. چنین کسی بر اساس تکلیف از ارزشهای اسلامی دفاع میکند و از اظهار اسلام و عمل به قوانین اسلامی در مراکز مختلف ابا ندارد. در مقابل کسانی هستند که هر چند مسلمانند و به وظایف دینی خود نیز عمل میکنند اما اگر در جوی خلاف اسلام و یا غیر اسلامی قرار بگیرند، از مسلمان بودن خود خجالت میکشند و برخی که منفعلترند، شرمنده نیز میشوند. این گروه از افراد، به اصطلاح برای اینکه رسوا نشوند، همرنگ جماعت میشوند نه اینکه همرنگ حق باشند، بیتردید این نوع عملکرد از ضعف نفس و خودباختگی و نیز ضعف ایمان و اعتقاد سرچشمه میگیرد. اما یک مؤمن و اصولگرای واقعی از اعتماد به نفس و عزت برخوردار است و به صراحت به مسلمان بودن خود افتخار میکند. او از ارزشهای اسلامی مانند حجاب و نماز و مانند آنها دفاع میکند و با افتخار به اعمال عبادی خود حتی در جوهای غیر اسلامی و ضد اسلامی میپردازد، البته حساب تقیه که شرایط خاص خود را دارد، جداست. امام خمینی(ره) رهبر و سرآمد اصولگرایان عصر حاضر این چنین در وصیتنامة سیاسی ـ الهیاش به اسلام و قرآن و پیامبر و ائمه و آثارشان افتخار میکند، آنجا که میفرماید: ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است... و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده و امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب، این بندة رهاشده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیهاست. ... ما مفتخریم که کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است... از امام معصوم ما است. ... ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند. در ادامه مطلب، امام خمینی به ادعیه حیاتبخش (قرآن صاعد) مانند مناجات شعبانیه، دعای عرفه، صحیفة سجادیه، صحیفة فاطمیه، به باقرالعلوم، به مذهب جعفری و اینکه ائمه در راه تشکیل حکومت عدل، حبس و تبعید کشیده و به شهادت رسیدهاند و اینکه امروز ما میخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم، افتخار میکند. 2. التزام و پایبندی به مبانی انقلاب اسلامی: فرد یا گروهی که در عمل تعهد و التزامی به مبانی انقلاب اسلامی ندارد، نمیتواند مدعی اصولگرایی باشد. انقلاب اسلامی بر مبنای توحید و اسلام ناب محمدی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و رهبری ولایی شکل گرفته است. امام خمینی (قدس سره) میفرماید: انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همة شئون جامعه سایه میافکند... همة امتیازات لغو میشود، فقط تقوا و پاکی ملاک برتری است. بر این مبنا هر اصولگرایی لازم است اصل توحید را نصبالعین خود در همة امور قرار دهد و بر اساس اسلام خالص که در مقابل اسلام آمریکایی قرار دارد، رفتار نماید. اسلام ناب محمدی همان اسلام حقیقی است که توسط رسول خدا از طرف خداوند به بشر عرضه گردیده و با همان خلوص به ائمه اطهار منتقل شده و از طریق فقها امروز به ما رسیده است. این اسلام، امام محور بوده و در عصر غیبت کبرای امام زمان(عج) به وسیلة ولی فقیه در جامعه اجرا میشود. اسلام ناب محمدی ضد سازش با ظالمان و طاغوتیان و مستکبران و ضد تحجر و انفعال و فرومایگی است. اسلامی است جامع، ضد سکولاریزم (جدایی دین از سیاست)، ولایی، معتقد به تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، معتقد به اجرای قانون الهی یا شرع در عصر غیبت، اهل مبارزه با ستمگران، شهادتطلب، حامی محرومان و مستضعفان و پابرهنگان، عدالتخواه، اسلام پاک طینتان عارف و اسلام سادهزیستی و غیر تجملی. این اسلام با ریاکاری دینی و تقدسمآبی به شدت مخالف است و درآن پیوند بین اسلامشناسان حقیقی یعنی روحانیت با دین و سیاست ناگسستنی است. اسلام ناب محمدی اسلام آزادیخواهی حقیقی و استقلال واقعی ملتهاست. اصولگرای حقیقی به آزادی به عنوان یکی از شعارها و مبانی انقلاب اسلامی، در عمل متعهد است. البته روشن است که منظور از آزادی در اینجا، آزادی از استبداد و طاغوت و آزادی از اسارت نفس و وسوسههای شیطانی از یک سو و آزادی افراد، گروهها و جناحها و جریانهای سیاسی در نشر افکار و عقاید خود به صورت معقول و منطقی است، به گونهای که مخالف مصالح عمومی، اسلام و حقوق مردم نباشد. اصولگرای مسلمان و انقلابی به خوبی میداند که آزادی مطرح در انقلاب اسلامی، آزادی غیر معقول، حیوانی، آزادی شهوات و بیبندوباری اخلاقی نبوده است، چه اینکه اگر منظور این نوع از آزادی بود در رژیم شاهنشاهی به میزان زیادی وجود داشت. اگر مردم خواستار آزادی شهوانی بودند، لزومی نداشت که علیه رژیم پهلوی قیام و انقلاب کنند. اصولگرای مؤمن از هر گونه خدشه نسبت به استقلال کشور جلوگیری میکند و مراقب است تا مسئولان سیاسی، اصل استقلال ـ یعنی صاحب اختیاری مردم و مسئولان کشور در امور داخلی و خارجی خود به دور از نفوذهای دولتهای خارجی ـ را به طور دقیق رعایت کنند و خود نیز بدان متعهد و پایبند است. از مهمترین مبانی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است. یعنی نظامی که محتوای آن را اسلام و شکل آن را رأی و خواست اکثریت مردم مسلمان شکل میدهد. یک اصولگرا، نظام جمهوری اسلامی را یک هدیة الهی میداند و به شدت در عمل مراقب و نگهبان و محافظ آن است و حفظ آن را به سخن امام خمینی قدسسره از اوجب واجبات میداند. اصولگرای حقیقی در عمل به گونهای رفتار میکند تا دو رکن اسلامیت و جمهوریت نظام هیچگونه آسیبی نبیند. 3. ولایتمحوری و التزام عملی به آن و فصل الخطاب دانستن نظر رهبری: یک فرد، شخصیت، گروه، جناح، جریان و یا جبهة اصولگرا، التزام عملی به ولایت فقیه دارد و در عمل و رفتار با ولی فقیه هماهنگ است. علت آن است که او به عنوان یک شیعة خالص، به نظام امامت معتقد است و امام محور است. او امامت یا ولایت ولی فقیه را در طول ولایت ائمه ولایت رسولالله و ولایت الله میبیند. ولایتمحوری از نظر اصولگرایی یعنی فرد، دولت و جامعه، محور و مدار زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی خود را ولی امر مسلمین قرار دهد. اصولگرای مسلمان، نظر و عمل رهبری نظام اسلامی را در امور، بویژه در اختلاف سلیقهها و سایر اختلافات، فصلالخطاب میداند و در عمل به آن ملتزم است. ولایت محوری به تعبیر مقام معظم رهبری، وابستگی فکری و عملی هر چه بیشتر و روزافزونتر با ولی فقیه و امام جامعة اسلامی است، آنجا که میفرماید: ولایت در یک انسان به معنای وابستگی فکری و عملی هر چه بیشتر و روزافزونتر با ولی است، ولی را پیدا کن، ولی خدا را بشناس، خود را به او متصل کن، مرتبط کن، به دنبالش حرکت بکن به طوری که تلاش تو، تلاش او و جهاد تو، جهاد او، دوستی تو، دوستی او، دشمنی تو، دشمنی او و جبههبندیهای تو جبههبندیهای او باشد. 4. احترام و توجه به جایگاه روحانیت ومرجعیت: اصولگرای مسلمان به روشنی میداند که اسلام توسط روحانیت و مرجعیت تا کنون حفظ شده است. آنان به عنوان اسلامشناس و متخصص دین، مروج و مبین و مفسر و مبلغ اسلام هستند، لذا با توجه به تعهد و اعتقادی که نسبت به اسلام دارد، به مروجان اسلام و متخصصان آن یعنی روحانیت و مرجعیت شیعه، احترام ویژه قائل است و در عمل و رفتار او کاری که خدشه به جایگاه روحانیت بزند و احترام عالمان و متخصصان دین را کم کند، مشاهده نمیشود، چرا که در غیر این صورت نمیتوان او را اصولگرای صادق و واقعی نامید. بدیهی است که منظور از احترام به روحانیت و مرجعیت، افراد منحرف و وابستهای که خود را به لباس روحانیت و گاه مرجعیت درآوردهاند، نیست. 5. سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی و اشرافیگری: سادهزیستی و در سطح مردم عادی زندگی کردن سیرة مسلمانان حقیقی در طول تاریخ بوده است. بر این مبنا، اصولگرای حقیقی ضمن برخورداری از مواهب و نعمات دنیا، از تجمل و اشرافیگری به دور است. او گرچه ممکن است صاحب اموال فراوانی نیز باشد، اما وابسته به آنها نیست و این اموال را وسیلهای برای خدمت به مردم و دین قرار میدهد، نه اینکه زندگی تجملی، اشرافی و طاغوتی و تشریفاتی برای خود داشته باشد. امام خمینی قدسسره در این باره میفرماید: آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند، آنهایی که منشأ آثار بزرگ بودند در زندگی، ساده زندگی کردند. اینهایی که در بین مردم موجه بودند که حرف آنها را میشنیدند، اینها ساده زندگی کردند. 6. پرهیز از وابستگی به کانونهای ثروت و قدرت: وابستگی به کانونهای قدرت و ثروت به منظور رسیدن به مقامات سیاسی و کسب کرسیهای نمایندگی در مجالس مختلف با ادعاهای اصولگرایی یعنی خدمتگزاری به محرومان و مستضعفان سازگار نیست؛ زیرا این کانونها به منافع شخصی، حزبی و گروهی و باندی خود میاندیشند، هرچند ممکن است شعارهای زیبایی را مطرح کنند. تردیدی نیست که انسان برای خدمتگزاری نیازمند قدرت است اما یک اصولگرای حقیقی تلاش میکند تا این قدرت را از حمایتهای مردمی کسب کند نه با کمک کانونهای ثروت و قدرت. آنچه برای اصولگرای مسلمان اصل است، رسیدن به قدرت با هداف خدمت به مردم است نه اینکه از این طریق به منافع خصوصی خود برسد و دنیاپرستیاش را افزون کند. اصولگرای صادق خود را وابسته به خدا و مردم میداند. او توجه دارد که اگر با پول و کمکهای مادی و غیر مادی کانونهای یادشده به قدرت برسد و مثلا نمایندگی مجلس را کسب کند، او نمایندة همان کانونهاست و هر چه منافع آنها اقتضا کند باید در همان مسیر عمل کند و در واقع نماینده مردم محسوب نمیشود. نکتهای که لازم است در اینجا به آن توجه کنیم این است که وابستگی به کانونهای قدرت و ثروت ویژگی افراد دنیاپرست و مادیگراست. در نظامهای سرمایهداری و سوسیالیستی که اصل بر دنیا و خواهشهای نفسانی و مادی است، افراد برای رسیدن به مسئولیتهای سیاسی به سرمایهداران و صاحبان مقامات سیاسی وابسته میشوند، آنان گرچه شعار خدمتگزاری به مردم میدهند اما دروغ میگویند. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای نیز در یکی از بیاناتشان افراد را از وابستگی به کانونهای ثروت و قدرت پرهیز دادند و فرمودند: اگر کسی به خاطر تأمین نمایندگی در مجلس بعدی. [مجلس نهم] به صاحبان ثروت و قدرت نزدیک شود، خدا از این کار بسیار زشت نمیگذرد و انتقام الهی، حتما بر سرنوشت او اثر خواهد گذاشت، ضمن اینکه این گونه کارها بر جامعه هم اثر منفی میگذارد. 7. دفاع از آزادیهای قانونی و مشروع: قانون اساسی جمهوری اسلامی، آزادیهای معقول و منطقی یعنی قانونی و مشروع را به رسمیت شناخته است. یک شخص یا گروه و جناح و جریان و جبهة اصولگرا از آنجا که ملتزم و متعهد به اجرای قانون اساسی است، باید از این آزادیها در عمل و رفتار خود حمایت کند همانگونه که از آزادیهای نامشروع و بیبندوباریها لازم است جلوگیری نماید. نیز اصولگرای مسلمان به بهانه آزادی بیان و رسانهها و مانند آنها، اجازة تهمت، تمسخر، توهین، تجسس، آبروریزی و افشای اسرار مردم و مانند آنها را صادر نمیکند. او به شدت از مرزهای آزادی حقیقی پاسداری میکند. تا از یک سو دولت و جامعه به استبداد برنگردد و از سوی دیگر دچار بیبندوباری و لجامگسیختگی نشود. اصولگرای مسلمان طبق قانون اساسی در عمل برای تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون تلاش میکند و مدافع حقیقی آزادی است مشروط به اینکه اصول استقلال، وحدت ملی، موازین اسلامی، اسلامیت و جمهوریت نظام دچار خدشه نشود. 8. روحیة خدمتگزاری و خدمت به مردم بویژه محرومان و مستضعفان: محرومان، مستضعفان، پابرهنگان و طبقات پایین اجتماع به لحاظ اقتصادی جایگاه ویژهای در اندیشة اسلامی و بزرگان اسلام دارند. بر این پایه، اصول گرای مسلمان علاوه بر اینکه از روحیة خدمتگزاری برخوردار است خود را موظف میداند تا به مستضعفان و یا اقشار آسیبپذیر اجتماع کمک کند. اصولگرای صادق میداند که دفاع از مستضعفان و خدمت به محرومان، خط اصولی و تردید ناپذیر اسلام ناب و نظام اسلامی است، لذا تلاش میکند تا از این خط خارج نشود و در راه خدمت به طبقات پایین اجتماع از مبارزه دست نکشد، به سخن امام خمینی (قدسسره): امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است و من دست و بازوی همة عزیزانی که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نمودهاند، میبوسم. 9. بصیرت، دشمنشناسی و موضعگیری صریح در برابر دشمنان داخلی و خارجی و فتنهها و انحرافات: بصیرت همان شناخت و بینشی است که موجب میشود تا انسان حق را از باطل به خوبی تشخیص دهد و دوست را از دشمن بشناسد. فریب دشمنان داخلی و خارجی و شعارهای به ظاهر زیبا و جذاب آنها را نخورد، متوجه باشد که در جریان و مسیری که دشمن طراحی کرده، آلت دست نشود. اصولگرای مؤمن کیس، هوشیار و بیدار است و دست دشمنان داخلی و خارجی را میخواند. او به صراحت در مقابل اصحاب فتنه اعم از کارگردانان و طراحان، بازیگران و همراهان آنها موضع میگیرد و نیز جریانات انحرافی را با هر نوع انحراف، در گفتار و رفتار و عمل طرد میکند. نمیتوان پذیرفت که کسی اصولگرا باشد اما موضعی دوپهلو، مذبذب در برابر فتنهگران و منحرفان و دشمنان داخلی و خارجی داشته باشد. اصولگرای مسلمان به دقت حرکات دشمن را زیر نظر دارد و خلاف مسیر دشمن عمل میکند؛ همان گونه که امام خمینی میفرماید: ما باید در کارهایی که دشمنهای ما میکنند دقت کنیم و تحلیل کنیم... ما از گفتار و کردار آنها باید کشف کنیم که اینها چه میخواهند و ما باید چه بکنیم... هر راهی را که انتخاب کردند ما باید راه مقابلش را انتخاب کنیم. نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای (حفظه الله) میفرماید: اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت میبینید آتش توپخانة تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعاند، نه دشمنان. آدم، دشمن را بشناسد، در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است. 10. عدالتمحوری و عدالتگستری: از آنجا که اصولگرایی در پی تحقق رسالت انبیای الهی است، بنابراین عدالت محوری و عدالت گستری از شاخصهای مهم یک جریان اصولگرا و افراد متصف به آن است. قرآن کریم در آیه 25 سورة حدید، یکی از اهداف بعثت انبیای الهی را زمینهسازی برای اقامة قسط توسط مردم معرفی میکند. نیز عدالت و تلاش عملی برای اجرای آن از ارکان دین اسلام است و مفهوم آن به تعبیر امام خمینی قدسسره این است که در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص غنی و فقیر، سفید و سیاه، عرب و عجم و شیعه و سنی وجود ندارد و قرآن کریم امتیاز را به عدالت و تقوا دانسته است. دامنة عدالتمحوری و عدالتگستری اصولگرایان حتی به افراد غیر مسلمان نیز میرسد. امام خمینی در این باره میفرماید: ما عدالت اسلامی را میخواهیم در این مملکت برقرار کنیم، اسلامی که راضی نمیشود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است، تعدی بشد. 11. اصلاحطلبی و مبارزه با فساد و ویژهخواری: اصلاح در مقابل افساد قرار دارد و یک اصولگرای واقعی، یک اصلاحطلب حقیقی است. این شاخص او را وامیدارد تا به مبارزه با هر نو کژی و انحراف چه در اندیشه، اخلاق و یا عمل برخیزد و تلاش کند تا در سطح فردی و اجتماعی، امور نابسامان را به سامان آورد. اصولگرای مؤمن با هر نوع فساد اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و مانند آن به شدت در ستیز است و به ویژه مانع از آن میشود که برخی افراد پس از رسیدن به مقامات سیاسی با رانتخواری، بیتالمال مسلمین را به نفع خود و بستگانشان ذخیره کنند. 12. تلاش برای وحدت و جذب حداکثری: گسترش اختلافات داخلی و عمیق شدن شکافهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در جامعه، از جمله مهمترین خطراتی است که کشور و نظام اسلامی را تهدید میکند. بویژه اینکه دشمن همواره درصدد است تا با شکستن وحدت جامعه به مقاصد شوم خود برسد. این نکته با توجه به وجود قومیتهای گوناگون در کشور و مذاهب مختلف و توطئه و جنگ نرم دشمن علیه کشور و نظام اسلامی حائز اهمیت فراوانی است. بنابراین حفظ وحدت و تقویت آن در دستور کار یک اصولگرا قرار دارد. او به واقع این فرمان الهی را که میفرماید: همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید، نصبالعین خود قرار داده است و بر اساس: انما المؤمنون اخوه (حجرات: 10) در جذب حداکثری افراد و تقویت جبهة خودی میکوشد، او به هر بهانهای افراد و گروههای اصیل اسلامی را از حوزة خودیها خارج نمیکند. 13. قانونگرایی و التزام عملی به آن: شاخص دیگر اصولگرایی در عمل، قانونگرایی و تلاش برای اجرای شرع در جامعه است. اصولگرای حقیقی به هر بهانهای از زیر بار قانون شانه خالی نمیکند و با توجیهات نادرست از اجرای آن سرباز نمیزند. او همان گونه که امام خمینی میفرماید، معتقد است که: حکومت اسلام، حکومت قانون است و قانون فرمان و حکم خداست ... همة افراد از رسول اکرم گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد، تا ابد تابع قانون هستند. 14. پرهیز از وسایل نامشروع برای رسیدن به قدرت و مناصب دولتی: کسی که با وعدههای دروغ و نیز رشوه دادن و سایر ابزارهای نامناسب از جمله تحریک خواستههای گروهها و قومیتها و توزیع پول و وعدة مقامات سیاسی ـ اداری و دیگر وسایل نامشروع از جمله سوء استفاده از امکانات بیتالمال برای کسب قدرت تلاش میکند، نمیتوان نام او را اصولگرا گذاشت؛ زیرا با ابزار فاسد نمیتوان به هدف مقدس رسید و به تعبیر مشهور، هدف وسیله را توجیه نمیکند. 15. عقلگرایی، حسن تدبیر و بهرهگیری از نظر کارشناسان: اصولگرای مسلمان بر مبنای توصیههای دینی، در اجرای امور از عقل و تدبیر و نظر متخصصان فن بیشترین بهره را میگیرد. او برای عقل در زندگی جایگاه بالایی قائل است و از این رو: اولا: از ظن و گمان پیروی نمیکند چون: إن الظن لا یغنی من الحق شیئا (یونس: 36) به درستی که گمان [ما را] از حق بینیاز نمیکند [جای حق را نمیگیرد]. ثانیا: دربارة آنچه که تخصص ندارد و علم و دانش آن را نیندوخته است، از متخصصان بهره میگیرد. به تعبیر قرآن کریم: ولا تقف ما لیس لک به علم (اسراء: 36). ثالثا: به دیدگاهها و نظریههای مختلف گوش فرا میدهد و از بهترین آنها در اجرای امور پیروی میکند، همانگونه که خداوند میفرماید: فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه (زمر: 17) پس بندگان مرا بشارت ده، همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند. 16. ستیز با تحجر، تقدسمآبی، واپسگرایی و ارتجاع: تحجرگرایی یعنی ظاهرگرایی و سطحینگری و عدم انعطاف معقول و منطقی و بیتوجهی به مقتضیات زمان و مکان. تحجرگرایی در پی خود چه بسا تقدسمآبی را نیز به دنبال دارد که در واقع نوعی ریاکاری و استفادة ابزاری از دین برای رسیدن به منافع و هواهای نفسانی است. بدیهی است وقتی تحجر و ریاکاری و بیتوجهی به نیازهای زمان و مکان باشد، راه پیشرفت و ترقی بسته میشود و واپسگرایی و ارتجاع حاکم میشود. بر این مبنا اصولگرای مسلمان در ستیز و مبارزه با تحجر و متحجران ومقدسمآبان و واپسگرایان قرار دارد؛ زیرا آنان به دلیل اصرار غیر منطقی بر برخی ظواهر دینی و فراموش کردن سایر احکام و بیتوجهی به روح دین، اسلام را خشک، غیر منطقی و عقبمانده در نزد دیگران جلوه میدهند و با بیشعوری خود، آبروی اسلام را میبرند. 17. عدم انفعال در برابر دشمنان داخلی و خارجی: روی دیگر سکه تحجر و تقدس مآبی، انفعال و خودباختگی است. این دسته بر خلاف گروه متحجر در برابر مکاتب و اندیشههای خارجی به شدت منفعل و متأثرند. این ویژگی که ناشی از ضعف نفس و ضعف ایمان و اعتقاد است، چنین افرادی را تابع و پیرو دشمن میکند. آنان اگر از اسلام نیز سخن میگویند منظورشان اسلامی است که با لیبرالیسم یا سوسیالیسم هماهنگ باشد که در واقع همان اسلام آمریکایی است. لذا اصولگرای مسلمان با این گروه نیز در ستیز است و به دلیل پایبندی بر اصول اسلامی و اصرار در اجرای آنها و نیز عزت نفس و قوت ایمان هیچگاه در مقابل دشمن منفعل نمیشود. او از تهدیدهای دشمن باکی ندارد. اصولگرای مسلمان هیچگاه با دشمنان خدا و دین دوست نمیشود و این آیه قرآن را در عمل مد نظر دارد: یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی وعدوکم أولیاء تلقون إلیهم بالمودة وقد کفروا بما جاءکم من الحق یخرجون الرسول وإیاکم أن تؤمنوا بالله ربکم إن کنتم خرجتم جهادا فی سبیلی وابتغاء مرضاتی تسرون إلیهم بالمودة وأنا أعلم بما أخفیتم وما أعلنتم ومن یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل (ممتحنه: 1) ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبت میکنید، در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده، کافر شدهاند... شما مخفیانه با آنها رابطة دوستی برقرار میکنید در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار میسازید از همه داناترم و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است. 18. انقلابیگری و عمل جهادی و بسیجی: اصولگرای حقیقی یک شخصیت انقلابی است. یعنی فردی است که فساد و نابسامانیهای اجتماعی را تحمل نمیکند و با روحیة جهادی و بسیجی در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی حاضر و آماده فداکاری است. او فردی بیتفاوت یا بیطرف نسبت به مشکلات و مسائل جامعه محسوب نمیشود، گوشة انزوا نگرفته است تا کاری به کار جامعه نداشته باشد، بلکه با قلم و قدم و اندیشه و عمل در پی تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی، اندیشههای انقلابی امام خمینی و مقام معظم رهبری است و در دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن کوشاست. اصولگرای مسلمان با توجه به این شاخص، عملکردی به موقع، صحیح و سریع دارد و از تردید و مسامحه و سستی و عدم تحرک به دور است. او با روحیة انقلابی و بسیجی با گوشهگیری و انزوا مخالف است و با اعتماد و توکل بر خداوند، همواره برای فداکاری و ایثار در راه تحقق آرمانهای بلند اسلام و انقلاب اسلامی آماده است. 19. انس با قرآن و استمداد دائمی از خداوند، ذکر، توسل و توجه به نماز اول وقت: این شاخص، یک مؤمن اصولگرا را در ارتباط همیشگی با منبع اصلی قدرت و خالق هستی قرار میدهد. در این صورت او از طرف بزرگترین قدرت در هستی حمایت میشود لذا هیچ واهمهای از دشمنان ندارد. اصولگرای صادق، رفیق و همراه قرآن است، اهل معنویت و عبادت و ذکر و دعاست. او در حل مشکلات جامعه از صبر و نماز استعانت میجوید. آیا میتوان تصور کرد که فردی خود را اصولگرا بداند اما آنچنان در امور دنیوی غرق شده باشد که فرصت قرائت با تأمل قرآن و ذکر و توسل نداشته باشد و با توجیهات مختلف از جمله کثرت کارها، به نماز اول وقت و جماعت بیاعتنا باشد؟! نتیجهگیری در این مقاله پس از تبیین مفاهیم، شاخصهای اصولگرایی اسلام در سه سطح اندیشه، اخلاق و عمل توضیح داده شد و با توجه به مباحث یادشده این نتایج حاصل شد: 1. اصولگرایی با شعار و ادعا حاصل نمیشود، بلکه نیازمند برخورداری از معیارها یا شاخصهای متعدد در سطوح مختلف است. 2. اصولگرایی، امری جامع و چندبعدی است نه ناقص و تکبعدی. یعنی همة ابعاد فکری، احساسی ـ گرایش و رفتاری را در بر میگیرد. بر این مبنا میتوان از اصولگرای کامل و ناقص و یا عمیق و سطحی سخن گفت. 3. برای شناخت اصولگرای حقیقی از مدعی اصولگرایی باید ببینیم که آیا ابعاد و شاخصهای یادشده در این مقاله بر او منطبق است یا خیر. به هر میزان فرد یا تشکل و جریانی از ابعاد و شاخصهای آن برخوردار باشد به الگوی کامل اصولگرایی نزدیکتر و به هر میزان فاقد آن باشد، از آن الگو دورتر است. 4. برای اینکه فرد، تشکل یا جریانی اصولگرا شود، ابتدا لازم است در سطح اندیشه متحول گردد و از اندیشة ناب اصولگرایی برخوردار شود، سپس خود را متصف به اخلاق اصولگرایی کند، پس آنگاه تلاش نماید تا در عمل رفتاری منطبق با شاخصهای اصولگرایی داشته باشد. 5. اصلاحطلبی اسلامی، ریشه در اصولگرایی اسلامی دارد و بدون برخورداری از ابعاد کامل و شاخصهای اصولگرایی نمیتوان اصلاحطلب حقیقی شد.
خلاصه ماشینی:"بر این مبنا یک اصولگرا که خود را خدمتگزار اسلام و انقلاب و نظام اسلامی میداند و در نزد رهبری، دولت و جامعه اسلامی، جایگاهی ارزشمند دارد لازم است به شدت مراقب رفتار و گفتار خود باشد. آنان به عنوان اسلامشناس و متخصص دین، مروج و مبین و مفسر و مبلغ اسلام هستند، لذا با توجه به تعهد و اعتقادی که نسبت به اسلام دارد، به مروجان اسلام و متخصصان آن یعنی روحانیت و مرجعیت شیعه، احترام ویژه قائل است و در عمل و رفتار او کاری که خدشه به جایگاه روحانیت بزند و احترام عالمان و متخصصان دین را کم کند، مشاهده نمیشود، چرا که در غیر این صورت نمیتوان او را اصولگرای صادق و واقعی نامید. اصولگرای مسلمان طبق قانون اساسی در عمل برای تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون تلاش میکند و مدافع حقیقی آزادی است مشروط به اینکه اصول استقلال، وحدت ملی، موازین اسلامی، اسلامیت و جمهوریت نظام دچار خدشه نشود. اصولگرای صادق میداند که دفاع از مستضعفان و خدمت به محرومان، خط اصولی و تردید ناپذیر اسلام ناب و نظام اسلامی است، لذا تلاش میکند تا از این خط خارج نشود و در راه خدمت به طبقات پایین اجتماع از مبارزه دست نکشد، به سخن امام خمینی (قدسسره): امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است و من دست و بازوی همة عزیزانی که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نمودهاند، میبوسم."
- دریافت فایل ارجاع :
- (پژوهیار, , , )
تحتاج دخول لعرض محتوى المقالة. إذا لم تكن عضوًا ، فتابع من الجزء الاشتراک.
إن كنت لا تقدر علی شراء الاشتراك عبرPayPal أو بطاقة VISA، الرجاء ارسال رقم هاتفك المحمول إلی مدير الموقع عبر
webmaster@noormags.com
.
You need Sign in to view the content of the article. If you are not a member, proceed from part Sign up.
If you fail to purchase subscription via PayPal or VISA Card, please send your mobile number to the Website Administrator via
webmaster@noormags.com
.