خلاصه ماشینی:
بخشهای مختلف کتاب از این قرار است:ابتدا سخن نخست که از ناشر است؛در پیش گفتار مؤلّف،آقای دکتر رواقی در ابتدا نگاهی به فرهنگهای شاهنامه کرده و آنها را معرفی نمودهاند،سپس ضرورت تدوین فرهنگ شاهنامه را مطرح کرده و به این موضوع پرداختهاند که چرا اساس کار خود را برچاپ مسکو قرار دادهاند.
بهرامی:قصد داشتم از آقای دکتر انوری خواهش کنم دربارۀ تعریف فرهنگ و تفاوت آن با دانشنامه صحبت کنند،امّا با توجه به سخن آقای دکتر کزّازی که به این نکتۀ جالب و مهم اشاره کردند که هراثری نیاز به فرهنگ مجزّایی دارد،دو موضوع مطرح میشود:ابتدا اینکه اگر بخواهیم دربارۀ هر اثر یک فرهنگ تدوین کنیم،باید در مورد ویژگیهای فرهنگ صحبت کنیم؛ به این معنی که فرهنگ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟دومین مسأله این است که برای تهیۀ فرهنگ ویژهای برای یک اثر،معنایی را که در مورد یک واژه یا عبارت در بستر تاریخی به کار رفته است،از کجا باید به دست آورد؟ دکتر حسن انوری:قبل از آغاز سخن چند بیت از شادروان حسین مسرور خطاب به فردوسی میخوانم؛وی میگوید: {Sکجا خفتهای ای بلند آفتاب؟# ز جا خیز و برفرق گردون بتاب# تو در جام جمشید کردی شراب# تو برتخت کاووس بستی عقاب# تهمتن نمکخوار خان تو بود# و هرهفت خان میهمان تو بود# اگر کاوه ز آهن یکی توده بود# جهانش به سوهان خود سوده بود# تو آب ابد دادی آن نام را# زدودی ازو زنگ ایّام را# تویی دودمان هنر را پدر# به تو بازگردد نژاد هنرS} قصدم از خواندن این ابیات یادآوری این نکته بود که فردوسی یکی از بزرگترین نوابغ بشری است.
بهرامی:آیا پاسخ شام این است که اوّل باید متن مصحّح شاهنامه را داشته باشیم،و بعد فرهنگ آن را بنویسیم؟ دکتر رواقی:پاسخ من این نیست،من میگویم بیشتر متون ما همین دشواری را دارد.