خلاصه ماشینی:
"البته هدف نویسنده از ترتیب دادن این کار تطبیقی، رسیدن به موضع علماء و پاسخ به این پرسشهای اساسی بوده است که چرا برخی از آنها به مقابله با تفکرات روشنفکرانه و چالش با نخبگان فکری جدید برخاستند؟آیا برای شریعت نگران بودند یا جامعه یا هرد و؟و علل مخالفت آنان با بعضی از جریانات فکری و اجتماعی جامعهشان چه بود؟ در بررسیها و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی،غالب جریانشناسیهای مختلفی که تاکنون از جریانهای نخبگانی،روشنفکری و روحانیت به عمل آمده،با ادبیات روشنفکری و متأثر از شاخصهای سکولار مدرن صورت پذیرفتهاند.
همانطور که در خلال بررسی نیز مشهود بود برای تمایز تحلیلی در معرفی نظریهی شیخ فضل الله نوری پیرامون مشروطه،عنوان «مشروطهی مشروعه»و برای میرزای نائینی،به عنوان نماینده مکتب سامرا،عنوان«مشروطهی مذهبی»به کار بسته شده است ولی رهیافت مدل تفسیری نویسنده در بررسی امهات آراء این دو نخبهی مذهبی پیرامون مفاهیمی چون آزادی،قانون،مساوات،مجلس شورا و معنای مشروطه نهایتا وی را بدین نتیجه رسانده است که به جز نگرش کلی به حکومت که میتوان بدان لحاظ و به صورت تحلیلی مکاتب سامراء و نجف را از هم تمییز داد،توافق بسیار بالایی بین شیخ و میرزا در درک از مفاهیم مذکور وجود داشته است؛و این امری بود که شیخ فضل الله بارها خود متذکر آن شده بود و میتوان گفت که گفتمان مذکور حاکم (دوگانهی مشروطه-استبداد)از یکسو و کارشکنیهایی که نویسنده متذکر مواردی از آنان میشود و به-واسطهی مسافت و دوری علمای عتبات و ایران در مقاطع دیگری از تاریخ ایران مانند نهضت تنباکو نیز مشاهده شده بود،بر این تمایز دامن میزد(تصرف و دست بردن در تلگرافها و پیامهای علماء،انتقال نادرست اخبار و..."