چکیده:
مقاله حاضر به فتح شهر قزوین و تحولات کالبدی فضایی آن در دوران اسلامی (قرن اول تا اوایل قرن ششم ه. ق.) می پردازد. هرچند مطابق با منابع موجود، جزییات مربوط به چگونگی فتح قزوین از سوی مسلمانان چندان روشن نیست، ولیکن به نظر می رسد این امر در یک نوبت و به سادگی محقق نشده است. از این پس قزوین به عنوان یکی از ثغور مهم اسلام که خصوصا از سوی دیلمیان مورد تهدید است، مطرح بوده که تلاش دستگاه خلافت از طریق ذکر احادیث و روایاتی چند برای القا موقعیت و منزلتی خاص برای آن در خصوص سکونت و دفاع نیز به احتمال قوی به این دلیل است. به نظر می رسد نخستین گام مهم و قابل توجه در رابطه با شهر قزوین ایجاد دو شهر قلعه به نام-های مدینه موسی و مدینه مبارکه در فاصله کمتر از هزار متری از شهر موجود، در زمان خلفای عباسی است. این در حالی است که شاید به نوعی نقطه عطف وقایع و تحولات اثرگذار بر قزوین، سفر هارون الرشید و بنای مسجد جامع، اقدام جهت توسعه شهر و اهتمام به احداث بارو باشد که موقوفاتی نیز در این زمینه تخصیص می یابند. از این زمان است که در توصیف قزوین از اعتبار یافتن آن سخن به میان رفته و حدود و ثغور شهر کم کم شکل گرفته و مشخص می شود، حدودی که در قالب آن، شهر در طول قرون سوم (تکمیل شدن باروی شهر) تا ششم ه. ق. توسعه یافته است. قزوین در دوره سلجوقیان (قرن پنجم و ششم ه. ق.) و خصوصا به علت پیشرفت فرقه اسماعیلیه در ناحیه الموت، از سوی سلاطین سلجوقی مورد توجه قرار گرفته و در این بازه زمانی ابنیه و عمارات متعددی در شهر احداث می-شود.
خلاصه ماشینی:
"سوی ملک ری شد عجم بادوار#به فرمان اسلام گشت آن دیار پیاپی نعیم و مسلمانان سپاه#برفتند بر عزم ری رزمخواه یکی بهره ز ایشان به قزوین روان#شدند و براء مهتر آن گوان براء بن عازب ولایت نخست#گرفت و ز شهر آنگهی جنگ جست برآورد در گرد بارو سپاه#فرستاد پیغام این جایگاه اگر دین پذیرید،اگر جزیه نیز#دهیدم،نکوشم به کار ستیز و گرنه چنان جنگ جویم کنون#که این شهر غرقه کنم زیر خون ز بارو ازین شهر گردان چنین#بگفتی بدان مردم پاک دین نه مسمان بییم و نه جزیه دهیم#بسی او مکه شی کاما برهیم براء کرد کوشش به کار حصار#ازو آن زمان خواستند زینهار مسلمان شدند شهریان سر به سر#در آن وقت بر دستش از بیم سر چو بر گشت لشگر ازین بوم و بر#به کوره بگیری نهادند سر ز اسلامیان عبد رحمان سپاه#دگر ره بیاورد و شد رزمخواه در این بار از صدق دل کار دین#به نزدیک قزوینیان شد گزین در این کارشان پایه شد بس بلند#بسی خواست دیندار ازو ارجمند حمد الله مستوفی در«تاریخ گزیده»نیز که آن را به سال(730 ه.
از این پس است که شهر قزوین شاهد تلاش دستگاه خلافت جهت القا موقعیت و منزلتی خاص برای آن از حیث سکونت و دفاع میباشد که به وسیلۀ ذکر احادیث و روایاتی چند به دلیل اهمیت قزوین به عنوان یکی از ثغور اسلامی که خصوصا از سوی دیلمیان تهدید میشود،دنبال میگردد.
از این زمان است که در توصیف قزوین از اعتبار یافتن آن سخن به میان رفته و حدود و ثغور شهر کمکم شکل گرفته و مشخص میشود،حدود و ثغوری که مطابق با اسناد اشاره شده به نظر میرسد حدود 1/6 در 1/6 کیلومتر مساحت و نزدیک به 7 کیلومتر محیط دارد و در قالب آن شهر در طول قرون سوم تا ششم ه.
علاوه بر مطالب بیان شده،آنچه قابل توجه مینماید،این است که اشاره به تعمیر و تجدید عمارت باروی شهر طی قرون چهارم،پنجم و ششم،گواه وجود درگیریهای مداوم در ارتباط با قزوین میباشد که جدای از رکن کلیدی این درگیریها یعنی دیلمیان،به احتمال بسیار اسماعیلیان را نیز (خصوصا در قرن ششم ه."