چکیده:
باد درشاهنامه فردوسی، دارای دونقش وکاربرد مثبت ومنفی وبه گونه ای «ایزدی» و«اهریمنی» است. بادهای اهریمنی دررویدادهای شاهنامه، درتضاد با نورو روشنی و پاکی و درمقابله با نیروهای ایزدی می وزند. گاهی این بادها، ابزار اهریمن قرار گرفته وبا جادوگر ی دشمنان، برایرانیان فرو فرستاده شده اند وگاهی نیز دشمن یا «دیو»در شکل وهیئت باد موجب فریب یا آسیب پهلوانان گشته است. وزش تند وناگهانی این بادها، مانع پیشروی وحرکت سپاه ولشکر است. بادهای اهریمنی با برف وسرمایی کشنده نیز جلوه گر می شوند. مرگ وناخوشی نیزازپی آمدهای شوم این بادهای پلید است . بادهای اهریمنی درشاهنامه از نظر شکل وکارکرد، با بادهای ویرانگر دراسطوره های ایرانی ودیگر ملت ها، شباهت هایی دارند .
خلاصه ماشینی:
"در این داستان باد و سرمای حاصل از جادوگری تورانیان،همانند طوفان ملکوشان در روایتهای اسطورهای ایران است که بر اساس آن در هزارۀ هوشیدر،دیو مهیبی به نام ملکوسان یا ملکوشان با طوفانی هولناک زمین را دچار برف و سرما و آسیب و بلا میکند و جمشید و ساکنان ورجمکرد در پایان این سرمای سه یا هفت ساله جهان را از نو میسازند: ز ترکان یکی بود با زور و نام#به افسون به هر جای گسترده کام بیاموخته کژی و جادوی#بدانسته چینی و هم پهلوی چنین گفت پیران بافسون پژوه#کزایدر برو تا سر تیغ کوه یکی برف و سرما و باد دمان#بریشان بیاور هم اندر زمان هوا تیرهگون بود از تیر ماه#همی گشت بر کوه ابر سیاه چو با زور در کوه شد در زمان#برآمد یکی برف و باد دمان همه دست آن نیزه داران ز کار#فرو ماند از برف در کار زار از آن رستخیز و دم زمهریر#خروش یلان بود و باران تیر بفرمود پیران که یکسر سپاه#یکی حمله سازید زین رزمگاه چو بر نیزه بر دستهاشان فسرد#نیارتس بنمود کس دستبرد وزان پس بفرمود هومان غریو#یکی حمله آورد بر سان دیو بکشتند چندان ز ایران سپاه#که دریای خون گشت آوردگاه (ص 539) 2-3-2-در پادشاهی اسکندر،به هنگامی که وی با سپاهش دو منزل از شهر هروم دور شده بود،گرفتار باد و سرمایی ناگهانی میشوند و پس از وزیدن باد،زمین از بارش برف با کوه یکسان میشود و بسیاری از مردم پایکار و خدمۀ او در این سرما جان میسپارند."