خلاصه ماشینی:
"بانک مرکزی تاکنون در مورد این مسأله چه کرده و چه باید بکند و آیا هسته و بخش مرکزیای جهت پایش از آنجا که وقوع یک رخداد امنیتی نیاز به واکنش سریع، پایش،حلوفصل موضوع و جلوگیری از رخدادهای سلسلهای دارد،لذا هرچقدر هم که مراکز ارائهدهنده سرویسهای امنیتی توسعه یابند،باز هم با ایجاد تکنولوژیهای جدیدتر،نیاز به سرمایهگذاری مدوام بیشتر احساس میشود (به تصویر صفحه مراجعه شود) هستههای درون بانکها لازم است؟ به اعتقاد من نباید وارد یک فضای متمرکز شویم؛بلکه باید نهاد ناظر،باتوجه به استانداردها،یک بستر مقرراتی فراهم و بانکها را به رعایت آن ملزم کند و چنانچه بانکی،این مقررات و استاندارد امنیت را رعایت نکرد و تقلبی رخ داد،ملزم به جبران آن باشد.
نگاه آن روز اینگونه بودکه بانکها یک سرمایهگذاری روی سختافزار و نرمافزار انجام میدادند ولی نگاهشان شعبه و مصحول محور بود و دیدگاه آنها وصل کردن سیستمهای شعب به یکدیگر بود،بدون اینکه ظرفیت شبکههای ارتباطی موجود و الگوهای بینالمللی را موردتوجه قرار دهند اما به مرور این نگاه جایگزین شد که در سیستم متمرکز و برخط نباید مشتری تابع یک شعبه خاص باشد و سیستمها باید بر محوریت مشتری و نهحساب ایجاد شوند.
در نتیجه این دوخت و دوزها انجام شد انواع کانالهای مختلف از جمله تلفنبانک،موبایلبانک،دستگاه خودپرداز و اینترنت سرویس ارائه میدهند اما ضمن ایجاد هزینه زیاد برای بانک هنوز بخش مهمی از عملیات این خدمات به دوش افراد گذاشته شده است،چون سیستمها را به شکل جزیرهای کنار هم قرار دادهاند و با یک ساختار یکپارچه واقعی سرویس ارائه نمیدهند و سیستمهایی به وجود آمد که ذاتا یکپارچه نیستند و نیروی انسانی زیادی برای پشتیبانی لازم دارند."