چکیده:
در سرودههای قیصر امینپور دو دسته نماد میتوان یافت. یکی نمادهای مرسوم که با نمادهای معمول در ادبیات فارسی و کاربردهای نمادین دیگر شاعران به نوعی همپوشانی دارد. در این مورد هر چند امینپور کوشیده است که در حوزة این ابزار زیبایی آفرین نوآوریهایی داشته باشد؛ میان نمادهای او و دیگران اشتراکاتی میتوان یافت. نمادهای دیگری که در سرودههای امینپور قابل توجه هستند، نمادهای ابداعی یا نمادهایی هستند که پیش از قیصر در شعر فارسی دیده نمیشوند. درست است که در این مورد میتوان امینپور را نوآور ساختهای نمادین دانست؛ اما نباید فراموش کرد که خاستگاه هر دو نوع نماد به کار رفته؛ طبیعت، باورها و اعتقادات مذهبی و ملی او است. برخی از نتایجی که نویسندگان این مقاله با بررسی نماد در سرودههای امینپور به آنها دست یافتهاند؛ عبارت است از: 1. خاستگاه بیشتر نمادهای امینپور دین و مذهب است.2. دفتر شعری «تنفس صبح» بیشترین نماد را در خود جا داده است. 3. لاله، رنگهای زرد، سرخ، سبز، کال و... در سرودههای او دارای معنای نمادین هستند.
Two types of symbol can be seen in Aminpour’s poetry: common symbols used in the Persian literature in general and the symbols the poet himself made and introduced to the Persian poetry. Though innovative، we should remember that it is the nature، and his religious beliefs that feed them. Studying the symbols in Aminpour’s works we concluded the following:
1. Source of most symbols is religion.
2. The poem collection of “Breathing of the Morning” bears more symbols.
3. The words tulip; yellow، red، green، unripe، and … are of symbolic meanings in his poems.
خلاصه ماشینی:
با توجه به آنچه بیان شد؛ در این مقاله میخواهیم نماد در سرودههای قیصر امینپور را که در هشت دفتر شعری گرد آمدهاند، مورد بررسی قرار دهیم.
علاوه بر این خاستگاه نمادهای امینپور و تشخیص ابداعی یا مرسوم بودن آنها نیز مورد توجه قرار گرفته است.
کعبه (امینپور، آئینههای ناگهان، 1386: 110)، کربلا (دستور زبان عشق، 1387: 21 و ظهر روز دهم، 1387: 7)، مسجد (تنفس صبح، 1364: 45 و 84)، کوی منا (همان: 121) و حرم (به قول پرستو، 1386: 39) از مکانهای مقدسی هستند که در سرودههای امینپور به آنها اشاره شده است.
در سرودة زیر امینپور از آفتاب به عنوان نماد علم، آگاهی و دانش استفاده کرده است: مسیر رفتن ما به شهر آفتاب است کسی که اهل آن نیست همیشه غرق خواب است (امینپور، به قول پرستو، 1386: 25).
دل شاعر ابتدا آبی بوده و سپس دچار زردی (نماد ناامیدی، غم واضطراب) شده است: اول آبی بود این دل، آخر اما زرد شد آفتابی بود، ابری شد، سیاه و زرد شد (امینپور، دستور زبان عشق، 1387: 49).
در «دستور زبان عشق» قیصر توصیه میکند به «آلالهها قصد قربت کنیم» لاله در سرودههای امینپور علاوه بر این که نماد شهید است نماد داغ و غم نیز هست: چنان داغ دل، داغ دیدهایم که حال خود از لاله پرسیدهایم (امینپور، گلها همه آفتابگردانند، 1386: 93).
امینپور از دو نماد کال و زرد برای بیان خامی و عدم پختگی استفاده میکند و آنها را در تقابل با رسیدن و رنگهای سبز و سرخ قرار میدهد.