چکیده:
پس از سقوط بنی امیه، مناطق تحت سلطه آنان از جمله بخشهایی از غرب هند به
تدریج زیر نفوذ و سلطه بنی عباس قرار گرفت. در این زمان، شیعیان نیز که از آل عباس
ناامید و ناراضی بودند، تحت تعقیب و آزار آنان قرار گرفته و به مناطق دوردستی چون
سند روی آوردند. این مسئله باعث ایجاد حساسیت و توجه ویژه بنی عباس به قلمرو
اسلامی در هند و سند گردید. به علت وجود اتباع قبیلههای عرب که از مدتها قبل از
اسلام با یکدیگر اختلاف و درگیری داشتند، اختلافات قبیلهای بالا گرفت که این امر،
سبب توقف فتوحات مسلمانان و تقویت جبهه غیر مسلمانان گردید و پایههای حکومت
اسلامی را در این منطقه سست نمود. این اختلافات و دوری سند و هند از مرکز خلافت و
جاهطلبی برخی از سران قبایل سرانجام باعث پیدایش حکومتهای مستقل در منصوره و
ملتان گردید که رقابتهای محلی و منطقهای را به اوج خود رساند. این اقدام، هم زمان و
یا اندکی پس از تحرکات استقلال طلبانه در شمال افریقا و ایران صورت پذیرفت که فرجام
آن چیزی جز چنددستگی و تضعیف دنیای اسلام نبود.
خلاصه ماشینی:
"پس از مرگ وی، نواحی مختلف شرق قلمرو خلافت، چون خراسان، ماوراء النهر و سند به مرکز دعوت شیعیان تبدیل شد، که البته این امر در دوره عباسیان، به خصوص پس از روی کار آمدن منصور و ناامیدی شیعیان از حکومت جدید، بارزتر است.
محمد نفس زکیه به عبدالله، یکی از فرزندان خود، دستور داده بود که به بصره رود و در آن جا اسبانی تهیه کند و عازم سند شود و به عمر بن حفص که قبل از این با نفس زکیه بیعت کرده بود، بپیوندد تا در صورت لزوم، قیامهایی به صورت هماهنگ در مدینه (به رهبری نفس زکیه)، بصره (به رهبری ابراهیم) و سند (به رهبری عبدالله) انجام گیرد.
بنا به نوشته یعقوبی، چون هارون بن ابی خالد درگذشت، عمر بن عبدالعزیز49 که از بزرگان منطقه بود، در نامهای به متوکل اعلام کرد که او قادر است اداره امور را در دست گرفته و سند را برای خلفا و به نام آن نگهداری کند.
این در حالی بود که آنان با اعزام افراد لایق و تقویت آنها میتوانستند علاوه بر تحکیم و تثبیت موقعیت خلافت و حکومت اسلامی در آن منطقه، دیگر نواحی سند و هند را که به دست حاکمان مخالف با همدیگر و بدون مرکزیت واحد سیاسی اداره میشد، تصرف نمایند.
به نظر میرسد بدی آب و هوا و نداشتن مزیتهای دیگر، از جمله درآمد و امنیت لازم، باعث گردید که بسیاری از کسانی که به عنوان حاکم سند انتخاب شدند از جانب خود نمایندگانی به آن منطقه اعزام کنند و این نشان دهنده اهمیت نداشتن این منطقه برای آنان بود."