چکیده:
همای مرغ استخوان خوار معروفی است که در راستة شکاریان قرار میگیرد. شهرت این پرنده در ادبیات فارسی براساس جایگاه اسطورهای آن است؛ آنچنان که سایة این پرنده بر سر هر کس میافتاد او را سعادتمند میدانستند و حتی وی را پادشاه میکردند. در علم پرنده شناسی این پرنده را در خانوادة کرکسها قرار دادهاند. هما (هومیا یا هوما یا هومیه و یا هومایه) در اوستا به معنای (خجسته) آمده و در شاهنامه از درفش (همای پیکر) یاد شده است. همچنین در اوستا از مرغی به نام «مرغ وارغن» نام برده شده، که فر به صورت این پرنده از پیکر جمشید جدا گردیده است. مرغ «وارغن» را برخی سیمرغ، برخی پرندهای از جنس شاهین و برخی به پیروی از (ولف ) شاهین و معین هم یکی از معانی همای را «وارغن» آورده است. مرغ وارغن با سیمرغ افسانهای خلط شده؛ ولی در حقیقت «مرغ وارغن» همان همای امروزی است. با وجود اینکه همای در فرهنگ ایرانی پرندهای مشهور است؛ اما نوشتههای بسیار اندک و پراکندهای دربارة آن وجود دارد.
Homay is a well-known osprey which belongs to predator group. Popularity of this bird in Persian literature is because of its mythological position، as the shadow of this bird over the head of everyone brings him happiness and even makes him king. In ornithology، this bird is placed in Vulture family. Homa (Homia، Hooma or Homaie or Homiay) in Avesta means happy. In Shahnameh، there is a reference to “Homay peykar” (Homay body) awl. Also in Avesta، there is a reference to a bird called Warghan، which splendor was separated from Jamshid's body in the form of this bird. Some called Warghan as Symorgh or royal falcon and some، following Professor F. Wolf، called it falcon. Dr. Moien stated that Warghan is one of Homay’s meanings. Warghan bird is mistaken by Symorgh، but in fact Warghan is modern Homay. Although Homay is a famous bird there are scarce writings about it so that in 7 volumes of articles indexd by Iraj Afshar، which include 1908-1998، there is no article about it. This holds true in Iranica Encyclopedia، too. Thus we can say that this is the first article about Homay in Persian language.
خلاصه ماشینی:
همای از دیگر پرندگانی است که در ادبیات ایران مورد توجه شاعران بوده است؛ هرچند که حضور بلبل و طوطی را نیز نباید از نظر دور داشت.
علاوه بر فرهنگهای لغت فارسی، کتابهای زیستشناسی و جانورشناسی، در کتابهای که به اساطیر توجه کردهاند چون «فرهنگ ایران باستان» نوشتة ابراهیم پورداود، «فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی» نوشتة محمد جعفر یاحقی، «اساطیر ایران» نوشته مهرداد بهار و کتابهایی چون «عجایب المخلوقات» نوشتة محمدبن احمد طوسی و «فرخ نامه» ابوبکر مطهر جمالی یزدی که دربارة جانوران به نگارش در آمدهاند؛ تعداد کتابهای که اشاراتی به این پرنده داشتهاند، اندک نیست.
استخوانهای بزرگ جانوران شکار شده و مرده نیز غذای او هستند شاید به همین دلیل به مرغ استخوان خوار معروف است (عطوفت شمسی، 243:1386) در ایران به تعداد اندک دیده میشود.
در ادبیات فارسی نیز عقاب نماد قدرت و اقتدار و پادشاهی است و چون پادشاهان از این پرنده به هنگام شکار استفاده میکردند؛ لذا کتب متعددی تحت عنوان «بازنامه» تألیف شده است (همان،271).
آنچه باعث شده در این سخنان تردید کنیم، هویت نامعلوم همای (مرغ وارغن) و استفاده از نامهای مختلف برای این پرنده است.
از آنجا که شکل ظاهری همای با پرندگانی چون کرکس، عقاب و شاهین شباهتهایی دارد؛ لذا همین شباهتها باعث شده است که در فرهنگهای لغت شاهد اسامی سایر پرندگان شکاری در کنار این پرنده باشیم.
همای و همایون، با تصحیح کمال عینی، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
دیوان، به کوشش محمد قهرمان، جلد اول، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.