چکیده:
بزهدیده یکی از اصلیترین کنشگران دعوای کیفری است که میتواند نقش موثری در چگونگی پاسخدهی به بزهکاری ایفاء کند. این تاثیرگذاری امروزه از سوی شماری از سیاستگذاران جنایی به رسمیت شناخته شده است؛ چنانکه نظر بزهدیده در فرآیند پاسخدهی و تعیین سرنوشت برخی از دعاوی کیفری در شمار شرایط بنیادی قرار گرفته است. در این نوشتار، برای تبیین نقش بزهدیده در فرآیند پاسخدهی به بزهکاران از نقش وی در شکلگیری و پایداری دعوای کیفری (الف) و در نوساندهی و کنارگذاری پاسخها (ب) سخن به میان آید.
خلاصه ماشینی:
"ملاحظه میشود که در قلمرو آییندادرسی کیفری ایران پیوسته به نقش بزهدیده در شکلگیری دعوای کیفری توجه شده است؛چند آنکه در شماری از انواع بزهکاری آنگاه میتوان به تعقیب مرتکب مبادرت ورزید که پیشتر شاکی نزد مرجع قضایی-کیفری اقامه دعوای کرده باشد.
». قرار مزبور مطابق قسمت 3 بند ن ماده 13 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب اصلاح شده در 1381 اعتراضپذیر بوده و به موجب آن شاکی-بزهدیده میتواند در مدت ده روز پس از ابلاغ اعتراض خود را به دادگاه ارائه کند.
بنابراین،با توجه به اینکه به موجب نبد 2 ماده 21 این قانون معرفی شخص معین از سوی بزهدیده به عنوان یکی از مؤلفههای مشهود شدن رفتار مجرمانه شناسایی شده،قربانی جرم میتواند نقش مؤثری در این زمینه و در نتیجه به کارگیری اقدامهای شدیدتر نسبت به متهمان در فرآیند پیش دادرسی ایفاء کند.
». پیدا است که در قلمرو سیاست جنایی ایران اراده بزهدیده در صدور قرار تعلیق تعقیب دعوای کیفری پیوسته تأثیرگذار بوده و دادستان تا هنگامیکه بزهدیدهدر این خصوص نظر مساعدی نداشته باشد،نمیتواند به تعلیق تعقیب اینگونه دعاوی مبادرت ورزد.
قانونگذار در جرمهای علیه جسم اشخاص عمدتا رویکرد بزهدیدهمدار را مورد توجه قرار داده است،اما در خصوص جرمهای دارای کیفر تعزیری و بازدانده مشارکت و مداخله بزهدیده در فرآیند پاسخدهی را بیاهمیت تلقی کرده و به نظام عدالت کیفری در این خصوص اختیارهای بیشتری داده است.
با وجود این، به نظر میرسد در لوایح قضایی آییندادرسی کیفری و مجازات اسلامی این رویکرد نسبت به نحوه مداخله بزهدیده در فرآیند پاسخدهی به جرمهای دارای کیفر تعزیری و بازدارنده تغییر یافته و بیشتر به سمت تقویت جنبه بزهدیدهمدار پیش رفته است."