چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه ی اثر آموزش خلاقیت به کودکان دبستانی بر اساس الگوی پلسک و روش اسکمپر انجام گرفت. بدین منظور 275 نفر از دانش آموزان پسر کلاس پنجم ابتدایی، در قالب 8 کلاس از دو ناحیه ی شیراز، به شیوه ی تصادفی خوشه یی انتخاب شدند. که در 4 گروه آزمایشی، محتوا خلاق- روش خلاق، محتوا خلاق- روش عادی، محتوا عادی- روش خلاق و محتوا عادی- روش عادی قرار گرفتند (از هر گروه 2 کلاس).جهت اجرای پژوهش، محتوای سه فصل از کتاب علوم تجربی پایه ی پنجم به همراه راهنمای تدریس معلمان بر اساس الگوی پلسک و روش اسکمپر طراحی وتالیف شد. در مرحله ی بعد معلمان کلاس های آزمایشی، تحت آموزش های لازم قرار گرفتند. روش پژوهش شبه آزمایشی (طرح عاملی2×2) بود، بنابراین در پیش آزمون، از آزمون تورنس استفاده شد، سپس گروه ها 12 هفته تحت شرایط آزمایشی (محتوا-روش) قرار گرفتند، و در انتها پس آزمون تورنس اجرا شد. نتیجه های حاصل از آزمون تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس از وجود تفاوت معنادار بین نمره ی خلاقیت گروه ها خبر می داد؛ به گونه یی که گروه های محتوا خلاق، روش خلاق و تعاملی (روش و محتوا خلاق)، عملکرد خلاق بیش تری را دارا بودند.
This paper aimed at a survey and comparison of the effect of teaching creativity to elementary school children based on Plsek Model. To do this، 275 Grade 5 elementary school students in 8 classes were randomly selected from two districts of Shiraz city .and divided into 4 experimental groups in the basis of the treatment each was to receive as follows: 1) Creative content and method، 2) Creative content، but ordinary method، 3) Ordinary content، but Creative method، and 4) ordinary content and method. (2 classes were arranged to each group) For this purpose the contents of 3 chapters of grade 5 science book along with the teachers' manual were designed based on Plsek model .In the next step، experimental group teachers received the required instruction. The research method was quasi-experimental، and Torrance pretest was employed then all groups received their respective instruction under experimental conditions. Finally، performance they were tested based on Torrance test. The results of factorial design ANCOVA and analyses showed significant difference among the creativity score of the groups. That is، the creative content group، creative method group، and creative content and method group showed higher creative performance than the other group.
خلاصه ماشینی:
"با این توصیف، پرداختن به دغدغههایی(از قبیل اینکه،کاربرد کدام الگوهای آموزش خلاقیت مناسبتر است؟ {o(1)- snikreP o} {o(2)- kcnesyE o} {o(3)- kselP o} {o(4)- ssmiT o} {o(5)- slriP o} {o(6)- iksuotsorhcs & zelaznoG,silluM,nitraM o} و معلمان با چه شیوههایی میتوانند شرایط را برای بروز خلاقیت مهیا نمایند؟)اجتنابناپذیر است.
با توجه به آنچه ارایه شده،موضوع اساسی در این پژوهش آن است که بررسی کند تا چهاندازه طراحی محتوای کتابها(بویژه کتابهای علوم تجربی) براساس الگوی خلاقیت چرخشی پلسک و استفاده از شیوههای آموزش متناسب با این الگو، میتواند بر میزان خلاقیت دانشآموزان اثر بگذارد.
گتزل و سیکزنت میهایلی{o7o}(1994)در پژوهشی با عنوان«بصیرت خلاق یا خلاقیت به عنوان فرایند»به مقایسهی گروههای مختلف پرداختند،و به این نتیجه رسیدند که اگر آموزش خلاقیت با فرایند {o(1)- noitcA o} {o(2)- euqitirc o} {o(3)- gnikniht-redro-rehgiH o} {o(4)- ladiV o} {o(5)- samoHT & tseB o} {o(6)- nazuB o} {o(7)- iylahimtneskizC & slezteG o} چهار مرحلهیی پلسک انجام شود،به نتیجههای بهتری میرسد.
هدفهای تحقیق هدف از طراحی و اجرای پژوهش حاضر،بررسی اثر آموزش خلاقیت با توجه به الگوی {o(1)- rraC o} {o(2)- namthgirB o} {o(3)- kainrehC o} {o(4)- kralC o} پلسک به دانشآموزان دوره ابتدایی بود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) در پاسخ به پرسش اول مبنی بر اینکه آیا بین عملکرد خلاق دانشآموزانی که با محتوای خلاق(طراحی شده براساس الگوی پلسک)آموزش دیدهاند،با دانشآموزانی که با محتوای رایج آموزش دیدهاند،تفاوت معنیداری وجود دارد؟با توجه به اطلاعات جدول 5 ( 100/0<p ، )49/81(f )میزان f در سطح کمتر از 0/001معنیدار است.
مقایسهی نتیجهی عملکرد خلاق دانشآموزانی که در گروه محتوا خلاق(محتوایی که بر اساس الگوی پلسک طراحی شده بود)و محتوا عادی قرار داشتند،نشان داد که تفاوت معنیداری بین میانگین این دو گروه وجود دارد."