خلاصه ماشینی:
"از مفهوم"نظام اجتماعی"که در این تعریف مورد استفاده قرار گرفته استنباط میگردد که برای تداوم کار یک سازمان لازم است اعضای آن با یکدیگر تعامل داشته باشند.
انگیزش برای کار تلویحا اشاره گردید که کوششهای هماهنگ اعضأ در دستیابی به هدفهای سازمان بسیار تعیین کننده است و از این جهت،ضروری است که انگیزه لازم را برای اقدام خود داشته باشند.
چندی پیش،لاک و همکارانش6،با بررسی پژوهشهای هدفگذاری،به نتایج کلی زیر دست یافتند: 1-از یکصد و ده پژوهش انجام شده در سازمانهای کار و آزمایشگاهها،نودونه پژوهش از رابطه بین هدفگذاری و عملکرد پشتیبانی کرده است،افرادی که هدفهای دشوارتر را پذیرفته بودند عملکرد بالاتری داشتند.
کاربرد هدفگذاری در سازمانها هدفهایی که برای اعضای سازمان تعیین میگردد لازم است روشن و مشخص،ویژه، دشوار و در عین حال قابل دستیابی باشند.
در کل، نتایج این پژوهشها،اهمیت هدفگذاری را در سازمانها روشن میسازد و توجه به هدفهای ویژه،دشوار ولی قابل دسترسی را که همراه با بازخورد از عملکرد باشد برای مدیران سازمانها گوشزد میکند.
11 در اینجا این سؤال پیش میآید که کارکنان سازمان در چه مواردی باید خود هدفگذاری کنند،در چه مواردی در هدفگذاری مشارکت نمایند،و در چه مواردی اجازه دهند که مدیریت برای آنان هدف تعیین کند؟پژوهشگرانی که در این زمینه به تحقیق پرداختهاند، نتوانستهاند پاسخ روشنی برای این پرسشها به دست آورند.
در حال حاضر تا حدودی میتوان میزان کوشش و عملکرد را پیشبینی کرد ولی درک این فرایند که هدفگذاری به چه صورت رفتار کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهدا چندان روشن نیست.
Parsons(New Yourk:The Free Press,1947),PP.
4. (4)- Edwin Locke,The Ubiquity of the Technique of Goal setting in Theories and Approaches to Employee Motivation."