چکیده:
دیوید هیوم برای آنکه دربارة عقاید دینی به شیوهای قابل تفاهم داوری کند، کوشیده
است تا از حساب احتمالات بهره گیرد. وی دراستفاده از حساب احتمالات بر آرای
ویژهای در خصوص علیت و استنتاج علی تکیه دارد. از نظر او، روابط علی خاص میان
پدیدهها، از طریق تکرار مشاهده تقارن یا توالی آن پدیدهها بر ما آشکار میشوند.
حاصل این تکرار، تداعی طبیعی و غیرقابل اجتنابی میان پدیدههای مقارن است. همه
تداعیهای از این قبیل قوت و شدت یکسانی ندارند. در مواردی که مشاهدات قبلی بدون
استثنا و یکنواخت باشد تداعی قوی است و اگر یکنواخت نباشد، قوت این تداعی به نسبت،
تقلیل مییابد. حساب احتمالات کمک میکند تا با مشاهده هر یک از پدیدههای متداعی
بتوانیم احتمال وجود پدیده دیگر را محاسبه کنیم. در انجام این محاسبه، هیوم به
احتمالات شرطی، احتمال پیشین و احتمال پسین توجه ویژه دارد و نحوة محاسبه خود را بر
شکل ابتدایی قانون یا فرمولی مبتنی کرده که امروزه به فرمول بیز شهرت یافته است.
نتیجة اعمال فرمول بیز بر سنجش برهان نظم و مبحث معجزه از نظر هیوم نشان دهندة
غیرمنتج بودن برهان نظم و غیرقابل پذیرش بودن اخبار معجزه است. دراین مقاله نشان
داده شده که هیوم در این قضاوت خود دچار مغالطه و مصادره به مطلوب است.
خلاصه ماشینی:
"وقتی چیزی را همراه با معلولهای مختلف مشاهده کردیم قضاوت ما با استناد به تجارب گذشته این خواهد بود که همة آن معلولها را ممکن بشماریم و متناسب با تجربة گذشته دربارة احتمال آنها داوری کنیم؛ یعنی با استناد به اصل شباهت آینده با گذشته ـ که اصلی است غیرقابل اثبات ـ بکوشیم توزیع فراوانی هر یک از معلولهای مقرون به علت مورد نظرمان را در حوادث گذشته، دربارة حوادث آینده نیز برقرار کنیم؛ برای مثال اگر از هر بیست کشتی که در گذشته به دریا رفته نوزده مورد سالم بازگشته باشد، در مورد هر بیست کشتی دیگری که در آینده به دریا میرود، انتظار خواهیم داشت که نوزده کشتی سالم بازگردد و یکی دچار سانحه شود.
حال اگر بخواهیم از طریق استدلال علی علت موجودی منحصر به فرد را استنتاج کنیم نمیتوانیم مشاهدات مکرری را دربارة افراد همنوع با آن موجود صورت دهیم، لذا مجبوریم به تمثیل متوسل شویم، به این ترتیب که موارد مشابه با آن امر منحصر به فرد را مشاهده کنیم و به میزان مشابهتی که میان مشابهها و آن امر منحصر به فرد وجود دارد، احتمال دهیم که علت این امر منحصر به فرد نیز مشابه علت موارد مشابه است.
بنابراین، باید بپذیریم که در برابر P(M) ، یعنی احتمال پیشین وقوع معجزه عددی بزرگتر بگذاریم و اگر چنین کنیم، حتی با دخالت دوبارة احتمال پیشین، به عددی بزرگتر از دربارة احتمال پسین خواهیم رسید و این با آنچه هیوم میگفت مبنی بر اینکه درستی خبر هیچ معجزهای حتی به سرحد احتمال هم نمیرسد، فاصلة بسیاری دارد."