چکیده:
یکی از راههای اثبات وجود خدا، اثبات از طریق مفهوم است. در این روش، تنها از طریق
یک مفهوم ذهنی مثل مفهوم واجبالوجود ، مفهوم کاملترین و مفهوم بزرگترین، وجود
واجب تعالی در خارج اثبات میشود بدون این که به جهان خارج رجوع و از واقعیتهای
عینی و موجودات طبیعت کمک گرفته شود. بر این اساس، برهان مفهومی یک برهان پیشینی و
قبل از تجربه است. این برهان را در غرب اولین بار قدیس آنسلم (1033-1109) متکلم قرن
11 میلادی و اسقف کلیسای کانتربری مطرح کرد و از زمان کانت، «برهان وجودی» نامیده
شد. بر این برهان، اشکالات متعددی وارد شده که مهم ترین آنها اشکال خلط بین حمل
اولی و حمل شایع است که اندیشمندان اسلامی آن را مطرح کردهاند. در میان اندیشمندان
اسلامی اولین بار فارابی این برهان را ارائه و سپس اندیشمندان دیگری آن را مطرح
کردهاند که موجزترین و متقنترین بیان را مرحوم محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی
مطرح کرده است. مقالۀ حاضر بر آن است که برهان ایشان را تبیین و با برهان آنسلم
مقایسه کند و اشکالاتی را که بر برهان محقق اصفهانی وارد شده است، پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"توضیح اشکال نقضی[1] همین استدلال مرحوم اصفهانی، برای اثبات وجود شریک الباری هم آورده میشود، زیرا بر طبق آن استدلال گفته میشود : اگر مفهوم شریکالباری در خارج مصداق ووجود خارجی نداشته باشد، از دوصورت خارج نیست: یا به این دلیل است که چون ذاتا ممتنع الوجود است و یا به دلیل این است که ذاتا ممکنالوجود است وممکنالوجود هم برای وجودش محتاج به علت است وچون علتش موجود نیست، او هم در خارج موجود نیست و هر دو صورت باطل است، چون خلف فرض است، زیرا فرض این است که او شریکالباری است و باری تعالی وجوب ذاتی دارد، پس او هم وجوب ذاتی دارد، از این رو، او نه ممتنع الوجود است ونه ممکنالوجود، بلکه واجب الوجود است.
(جوادی آملی: 1377، 86) ” لایخفی علی المتامل انه یمکن اثبات وجود شریک الباری بعین هذالدلیل فانه یمکن ان یقال : لو لم یکن لشریک الباری مطابق فی وجوبه الذاتی فهو اما لامتناعه لذاته والحال ان الامتناع خلاف مقتضی طبیعه شریک الباری الذی هو مشترک مع الباری فی الوجوب الذاتی واما لافتقاره الی السبب الذی لیس الا الامکان الذاتی الذی یکون مناطا للافتقار او الامکان بمعنی الفقر الذی عین الافتقار وکلاهما خلاف فردیته لشریک الباری فی الوجوب الذاتی“ (حائری یزدی: 1380،207) پاسخ: مرحوم اصفهانی در استدلال خود، عنوان واجب الوجود را محور قرار داده بود، در حالی که در این اشکال نقضی به استدلال ایشان، عنوان واجبالوجود محور قرار داده نشده، بلکه با اضافه کردن قیدی عنوان” واجب الوجود دوم “محور قرار داده شده است، زیرا شریکالباری، یعنی” واجب الوجود دوم “ و واجب الوجود دوم در خارج به دلایل توحید ممتنعالوجود است، پس آنچه شما به عنوان نقض مطرح کردهاید، ممتنعالوجود ذاتی است ومصداقش در خارج نیست."