چکیده:
در نیای جدید غرب، ابتدا امور حکومتی و معیشتی، بعد تفکر سپس خود دین (از طریق رنسانس)، غیر دینی شده و جوامع جدید به دنیاگرایی و دینزدایی افراطی و بحران درونی فقدان معنا رسیده است. در این اوضاع و احوال، اسلام با داشتن ویژگیهای ذیل که در کمتر دینی یافت میشود میتواند درمانگر و چارهساز «دینزدایی معاصر» باشد:
ـ ویژگی نخست اسلام، تطبیقپذیری اجرای شعایر اسلامی (مانند نماز) در همه مکانها و زمانها، در حضر یا در سفر است و مانند احکام برخی از ادیان به برگزاری در محل خاص مقید نیست.
ـ ویژگی دوم اسلام این است که بر حسب آموزه توحید، درون آدمی را یکپارچه و هماهنگ میسازد و با رسمیت شناختن ارضای نیازهای گوناگون جسمی و روحی، وجود آدمی را به تعادل میرساند.
ـ ویژگی سوم اسلام این است که بر خلاف بسیاری از ادیان دیگر، جریان وحی را در دین منحصر نمیداند و کلیت و شمول آن را باور دارد و موید وحیانی بودن بسیاری از ادیان پیشین است. این خصوصیت، زمینهساز همزیستی ادیان گوناگون در جهان معاصر است.
ـ ویژگی چهارم آن است که باطنیگرایی اسلام (عرفان اسلامی و تصوف)، سالک را به دوری از جامعه و گوشهگیری دعوت نمیکند و مشارکت فعال اجتماعی با زیست عرفانی قابل جمع است و چون مخاطب عرفان اسلامی فطرت پایدار انسانی است، جاذبه آن برای جوامع از بین نخواهد رفت.
خلاصه ماشینی:
"وظایف مربوط به رهبری آیینی (روحانی) که در برخی از ادیان به طبقهای خاص منحصر شده، در اسلام به وسیله همه اعضای امت اسلامی قابل اجرا است، و این خصوصیت، به تک تک مردم مسلمان این امکان را میبخشد تا جزئی از جمع مؤمنان و امت اسلامی به شمار آیند بدون آن که ضرورتا در قلمرو جغرافیایی اسلام زندگی کنند؛ از این رو، در عصری بهسان عصر ما که اشخاص، اغلب در حال انجام مسافرتهای طولانی هستند و در نتیجه، انجام دادن برخی از احکام دینی مشکل به نظر میرسد، اسلام این مزیت نسبی را دارد که شعایر آن در هر جا قابل انجام است؛ البته این واقعیت که اسلام تا این حد ممتاز قدرت سازگاری و انطباق با محیط را دارد، بدین معنا نیست که مسلمان باید با دنیای جدید، با وجود همه اشتباهاتش، همنوا و همساز شود.
(9) با این که این حیات دنیایی به صورت غایت و هدف انسان جدید تکریم میشود، امروزه حیات زمینی و خاکی انسان نیز در معرض خطر قرار گرفته است، یکی از آموزههای اساسی و موکد اسلام به دنیای جدید آن است که باید به هر چیزی قدر و منزلت شایستهاش اعطا شود و هر عضوی در جایگاه خود قرار گرفته، ارتباط درست بین امور تضمین شود صلح و آرامش مطلوب انسان فقط در صورتی تحقق مییابد که نیازهای کلی انسان نه تنها در حیطه توان و استعداد فکری او بلکه برای موجودی در نظر گرفته شود که برای ابد آفریده شده است."