خلاصه ماشینی:
"مخالفان جمهوری اسلامی یا همان نیروی اپوزیسیون،که عمدتا در کشورهای غربی زندگی میکنند دارای دو دیدگاه بودند:به باور گروهی،این تحریمها بر دولت فشار نمیآورد،بلکه ملت است که بار هزینۀ تحریم را به دوش میکشد؛بنابراین این اقدام وجهۀ غرب در دفاع از ملت ایران در برابر نظام را زیر سؤال میبرد.
بنابراین فهمیدند که مسئلۀ جنگ سبب ویرانی ایران نمیشود،بلکه فشارهای بیرونی باعث انسجام داخلی و اتحاد بیشتر دولت-ملت میشود و وقتی این اتحاد محکمتر شود،دیگر استراتژی تغییر نظام محقق نخواهد شد،با توجه به همین تجربه بود که آنها مسئلۀ خود را تغییر دادند تا بتوانند بین تعاملات دولت و ملت شکاف ایجاد کنند.
آیا اگر این سیر ادامه پیدا میکرد به شکاف بین ملت-ملت نمیانجامید، به گونهای که نظام را با خطر جدی مواجه میکرد؟هر خردمندی که مقداری با سیاست آشنا باشد کاملا متوجه میشود که این مسئله به نفع کشور نبود و اگر قرار است تحولی رخ دهد،باید به رقابت بین مردم منجر شود تا مردم به سمت آن حرکت کنند.
به نظر من غربیها باید عاقلانه مواضع خود را مرور کنند و به این پرسش پاسخ دهند که چرا وقتی مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران تهدید میشود،طبقۀ متوسط و رو به پایینی به میدان میآید که بیشتر مشکلات را در زندگی تحمل میکند؟چه اتفاقی میافتد که مردم اینگونه رفتار میکنند؟چرا تحریمها نمیتواند بر اتحاد بین دولت و ملت تأثیری جدی بگذارد؟امریکاییها گرههای اتحاد دولت-ملت کشور ما را نشناختهاند و از همینرو بر تحریمها پافشاری میکنند."