چکیده:
در ادامه نقد و بررسی سلسله شبهات سکولارها، که با تمسک به آیات قرآن کریم به توجیه مبانی سکولاریسم پرداختهاند، در این شماره به بررسی شبهه«خلافت مطلقه انسان» خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"برای تبیین بیشتر موضوع به آرای صاحبان این دیدگاه اشاره میشود: مهندس بازرگان در بحث مصدر مشروعیت حکومت گاهی حق حکومت را از خداوند نفی و سلب میکند و گاهی با توسل به آیات خلافت، اصالت حق مردمی در تشکیل حکومت را برخاسته از مسئلة خلافت تفسیر میکند؛ برای مثال در کتاب پادشاهی خدا، چنانکه از اسمش پیداست، بیشتر فاعلیت، قدرت و حق خداوندی را تبیین و تقریر میکند و با اشاره به آیه 14 سوره یونس میگوید: اعمال یا اجرای این پادشاهی در مورد انسانها و در امور دنیایی آنها نه تنها به صورت مأموریت مجاز و کارگزاران امانتدار احیانا به بعضی از انسانها داده شده است، بلکه غالبا بنا به اختیار و خلافتی که به انسان اعطا شده، پادشاهی و حاکمیت بر مردم در دست جماعات یا افراد غیر مؤمن یا غیر مطیع و متقی بوده است.
2. سازگاری خلافت با همبستگی دین و حکومت سکولارها میکوشند با نشان دادن این که انسان، خلیفة خداوند در زمین است همة امور را حق انسان وصف کنند که نتیجة آن حذف نقش و جایگاه خداوند در عرصة قانونگذاری و تعیین حاکم مردم است؛ اما این ادعا را آیات خلافت اثبات نمیکند؛ چراکه خلیفه بودن انسان با تعیین حاکم در مواردی مانند حاکمیت پیامبران منافاتی ندارد که به توضیح آن میپردازیم.
در عرصة اجتماع و حکومت، حق حاکمیت به خود انسان تفویض شده است؛ اما این حقوق و خلافت انسان در عرصههای پیش گفته، در چهارچوب قواعد و ضوابطی شکل میگیرد و نمیتوان آن را رها و مطلق و بدون قید مطرح کرد؛ به عنوان مثال حق وضع قانون انسان نباید با اصل ربوبیت و فلسفة حیات انسانی معارضه داشته باشد؛ افزون بر اینکه باید با ملاک عدالت همراه باشد."